|
|||||
مقابله با شیوههای نفوذ غرب از دیدگاه امام خمینی رحمت الله علیه
امام خمینی (ره) به عنوان مصلحی درد آشنا با توجه به شناخت دقیقی که از غرب و استعمار آن داشتند راه حلهای مقابله با آن را نیز تعیین فرموده اند و در این راه نیز گامهای عملی را در راه سازندگی و حرکت امت اسلامی برداشتند چنانچه توسط همین رهنمودها بود که امت اسلامی ما […]
کد خبر : 18920 | 6:32 ق.ظ | ۲۶ آبان , ۱۳۹۴ امام خمینی (ره) به عنوان مصلحی درد آشنا با توجه به شناخت دقیقی که از غرب و استعمار آن داشتند راه حلهای مقابله با آن را نیز تعیین فرموده اند و در این راه نیز گامهای عملی را در راه سازندگی و حرکت امت اسلامی برداشتند چنانچه توسط همین رهنمودها بود که امت اسلامی ما به حرکت در آمد.
غرب و توجه به غرب در نگاه امام خمینی (س) به اعتقاد امام غرب و تیرگی و ظلمت است. مادی و شیطانی است و توجه به آن نیز موجب خروج از نور به ظلمات و مادی شدن معنویات و خروج از ملیت و استقلال و اسلامیت است. چنانچه می فرمایند:
شیوه های نفوذ غرب در کشورهای شرقی الف) مطالعه جهات مختلف ممالک شرق: توجه غربیها به ممالک شرقی پس از رنسانس و انقلاب صنعتی بیشتر به دلیل جنبه های استعماری و داعیه سرمداری پیشرفت از جانب آنان و عقب افتادگی کشورهای شرقی بوده است. غربیها برای تحقق این امر ابتدا به مطالعه کارشناسانه ای دست زده و براساس اطلاعات بدست آمده اقدام به نفوذ و استعمار پرداختند. به همین سبب امام خمینی (س) می فرمایند:
ب: ایجاد تفرقه در میان قشرهای مختلف: “پس از اطلاع و آگاهی غربیها از امکانات و شرایط حاکم بر کشورهای شرقی و مطالعه روحیات مردم به این نتیجه رسیدند که انسجام و وحدت اجتماعی را از میان ببرند. لذا اقدام به جداسازی قشرها نمودند به همین سبب امام خمینی (س) می فرمایند: مطالعاتی هم در روحیات مردم داشتند و به اینجا رسیدند که اگر بخواهند این مخازن را تصاحب کنند باید چه بکنند فکر کردند که اگر چنانچه اینها با هم باشند، اگر همه ممالک شرقی با هم باشند و اجتماع داشته باشند امکان ندارد که به مخازن اینها ست بیابند پس باید قشرها را از هم جدا کرد. ”
ج) سرکوب قدرتهای مؤثر: مطالعات استعمارگران غربی برای شناساسی منابع و مخازن و تصمیم آنان به دستیابی بر آن با ایجاد تفرقه در میان اقشار دارای موانعی بود که در برابر آنان قرار داشت لذا از میان بردن این قوای موثر و سدهای محکم یکی از مسائلی بود که پیگیری نمودند. در همین زمینه امام خمینی (س) فرموده اند:
د. به استخدام در آوردن دانشگاه در جهت استعمار پس از سیاست تفرقه و جدایی اقشار مختلف کشورهای شرقی و کوبیدن قوای موثر دانشگاه به عنوان مهمترین عاملی که در سازندگی این کشورها نقش اساسی را بر عهده دارد به خدمت استعمار در آمد. امام خمینی (س) می فرمایند: “بالاترین چیزی که دشمن کشورهای مستضعف و کشورهای اسلامی از طرف مخالفین با بشریت انگشت رویش گذاشتند، دانشگاه است برای اینکه آنها خوب می دانند که اگر دانشگاه در خدمت آنها باشد یعنی همه کشور در خدمت آنهاست ” ه. از میان بردن خود باوری و اعتماد به نفس مردم کشورهای شرقی سخنرانی امام خمینی (س) در تاریخ ۸/۳/۵۸ و. جلوگیری پیدا شدن انسان و از میان بردن انسانهای مفید ز. خارج ساختن زنان از شخصیت واقعی و سازنده: زن در پایه ریزی و ساخت و بقای جامعه انسانی در سه نقش همسری، مادری و زن بودن اساسی ترین و برترین جایگاه را داراست. یکی از روشهایی که غربیها برای فلج نمودن جوامع شرقی بکار گرفتند، خارج ساختن زن از جایگاه طبیعی اش بود. “کشف حجاب قضیه ای نبود که اینها بخواهند برای خانمها خدمت بکنند. اینها می خواستند که برای این طبقه هم با زورآزمایی و با فشار، این قشر را هم نابود کنند. آن مآثری که اینها دارند آن خدمت هایی که این قشر می خوا هند به ملت بکنند. آن خدمت های ارزنده ای که بانوان ما عهده دار آن هستند. آن از دستشان گرفته بشود و نگذارند اینها آن خدمت اصیلی که باید بکنند و آن ربیت بچه ها که بعدها مقدرات مملکت به دست آنهاست اینها نگذارند که این خدمت انجام گرفته بشود. بچه ها در دامن اینها تقوا پیدا کنند، در دامن اینها تربیت اسلامی بشوند، تربیت ملی بشوند و بعد در دبستانها که آمدند و بعد در دبیرستانها که رفتند نتوانند آنها با تبلیغاتی که آنجا می کنند… نتوانند اینها را برگردانند.
راههای مقابله و درمان: امام خمینی (رض) به عنوان مصلحی درد آشنا با توجه به شناخت دقیقی که از غرب و استعمار آن داشتند راه حلهای مقابله با آن را نیز تعیین فرموده اند و در این راه نیز گامهای عملی را در راه سازندگی و حرکت امت اسلامی برداشتند چنانچه توسط همین رهنمودها بود که امت اسلامی ما به حرکت در آمد. در این قسمت از مقاله به ارائه رهنمودهای عملی ایشان پرداخته ایم:
۱- به خود آمدن و شخصیت خودی یافتن (بازگشت به خویشتن) “ملتی که بخواهد سر پای خود بایستد …. لازم است که اول بیدار بشود. در طول تاریخ، در این سده های آخر کوشش شده است که ملتهای جهان سوم خواب باشند. غافل باشند و توجهشان به خصیت خودشان نباشد و شخصت خودشان را اصلا وابسته به غیر بدانند. این قضیه از سالهای بسیار طولانی بوده است و هی دائما رشد کرده است تا این اواخر به رشد تمام رسیده بود. من یک قصه شنیدم که مال شاید صد سال پیش از این باشد. از شیخ ما مرحوم آیت الله حائری رحمه الله علیه نقل شد که من بچه بودم و یک جلسه ای درست کرده بودند، مردم جمع شده بودند آنجا و این لامپا را گذاشته بودند، یک پله هایی درست کرده بودند و آن لامپا را گذاشته بودند آنجا، آن بالا، مردم تازه می دیدند او را چراغشان قبلا چراغ های غیر از آن ترتیب بوده و یک نفر فرنگی هم آنجا بود این هر چند دقیقه یا چند وقت یک دفعه از این پله ها می رفت بالا و آن ماشه لامپا را حرکت می داد این یک قدری نورش می رفت بالا مردم صلوات می فرستادند بعد می آمد پائین یک قدری می ماند و مردم مشغول تماشا بودند. ”
۲٫ شعار همراه با عمل راهگشاست “اگر ما از این خواب بیدار نشویم هر چه فریاد بزنیم فایده ندارد. شعارها فایده ندارد. آن شعاری فایده دارد که از روی علم باشد و توجه البته در یک انقلابی و در یک نهضتی اولش شعارهاست که این نهضت را به پیش می برد و اگر این شعارها نباشد انقلاب نمی تواند پیش ببرد بعد از اینکه انقلاب پیروز شد باید عمل کرد. باید توجه کرد به اینکه ما نباید همیشه دستمان دراز باشد…. ما که می خواهیم وابسته نباشیم باید اول بیدار بشویم به اینکه ما خودمان هم شخصیت داریم ما می توانیم کار انجام دهیم. ”
۳٫ خروج از غربزدگی و پیدا نمودن مفاخر خودی “اگر بخواهید مستقل باشید … از این تقلید غرب باید دست بردارید تا در این تقلید هستید آرزوی استقلال را نکنید، تا این نویسنده های ما همه حرف هایشان غربی است این را دست از آن برندارند امید نداشته باشند که ملتشان مستقل بشود … ماها الان خودمان را گم کردیم، مفاخر خودمان را الان گم کردیم مآثر خودمان را گم کردیم تا این گم شده پیدا نشود شما مستقل نمی شوید. ”
۴٫ اتکاء به خدا موجب فرو ریختن خوف و ترس ماست “اگر بخواهید کشور شما یک کشور مستقلی باشد که دیگران نتوانند در آن دخالت بکنند از خودتان باید شروع کنید. تمام خوف و ترسهایی که انسان دارد از دشمن برای این است که خودش را می بیند. اگر چنانچه دید که خدا هست در کار، برای خدا دارد کار می کند نمی ترسد برای اینکه مقدرات دست اوست. این استقلالی که خدا داده به ما اگر عنایت خدا نبود کی می توانستیم اینکار را بکنیم … . اگر عنایت خدا نبود شما چطور می توانستید دست امریکائی که دنیا را دارد می بلعد از کشورتان بیرونش کنید…. از قراری که شنیدم رئیس جمهور امریکا گفته است که ایران ما را تحقیر کرد. این اول کار است ایران تا آخر شما را تحقیر خواهد کرد. ”
۵٫ بازگشت به اسلام و قرآن “ما خودمان فرهنگ غنی داریم، فرهنگ ما طوری است که فرهنگ ما صادر شده است به خارج که آنها گرفتند از ما … فرهنگ مسلمین غنی ترین فرهنگها بوده و هست مع الاسف مسلمین نتوانستند از آن استفاده کنند. اسلام همه چیز را برای مسلمین آورده است، همه چیز، قرآن در آن همه چیز است لکن مع الاسف ما استفاده از آن نکرده ایم و مسلمین مهجورش کردند، یعنی استفاده ای که باید از آن بکنند نکردند. باید مردم را توجه داد، گرایش داد به اسلام و قرآن … ۶٫ ایستادگی در برابر تهدیدات غرب و تا این وابستگی مغزی و فکری از بین نرود، رشد حقیقی پیدا نمی شود و شما نمی توانید مستقل بشوید، شما اگر بخواهید از همه وابستگی ها خارج شوید، اول این وابستگی مغزی را، قلبی را کنار بگذارید گمان نکنید که هرچه آنها دارند خوب هست، اگر یکی فرض کنید که یک پیشرفتی داشته باشد در صنعت به این دلیل این نیست که پیشرفت دارد در فرهنگ، گاهی اشتباهات مال همین جاهاست که آنکه مثلا فرض کنید فلان طیاره را درست می کند به خورد ما اینطور می دهند که همه چیزش اینطوری است و حال آنکه نیست اینطور فرهنگشان مثل فرهنگ ما نیست، علم حقوقشان مثل ما نیست. علومشان مثل ما نیست علم فلسفه شان مثل ما نیست، طب هم از شرق اخذ کرده اند. کتب شرقی در دانشگاه های آنجا تا آن اواخر، شاید حالا هم باشد تدریس می شده است، ما اگر بخواهیم از این بیچارگی بیرون برویم باید این وابستگی مغزی را کنار بگذاریم، باید دانشگاه های ما یک دانشگاه هایی باشد که تا مدتها زحمت بکشند این جوانها را از آن حال سابق رژیم شاهنشاهی بر گرداند به یک حال سالم رژیم اسلامی. باید زحمت بکشند، جوانهای ما هم باید جدیت کنند در این معنا که خودشان را گم کردند، پیدا بکنند، تا اسم غرب می آید، خودشان را نبازند. شما دیدید که در مقابل غرب ایستادید، آنهم در آن چیزی که غرب جلو افتاده است، در نظامی، در تجهیزات عرض می کنیم که با سلاح و امثال ذلک، شما در مقابل اینها که زورمند بودند ایستادید و با دست خالی هم ایستادید و پیش بردید اگر قبلا به ما می گفتند که ما می خواهیم یک حرفی بزنیم که امریکا خوشش نیاید، می ترسیدیم، سابق هم اینطور بود که اگر یک مساله ای می شد تا سفیری که اینجا داشتند، لکن شما دیدید که قیام کردید و در مقابل قدرتهای بزرگ ایستادید و حریف خودتان را در عین حالیکه همه جدیت داشتند که باشد، عقب زدید، معلوم شد می شود مقابل غرب ایستاد می شود حتی جلوی. ” سخنرانی ۶/۱۰/۵۸ “کشوری که تمام جهات و حیثیت خودش را از دست داده است. ملت آن کشور برای جبران آنچه که از دست داده باید همه با هم اقدام بکنند. دولت یا قشر واحدی نمی تواند کاری صورت بدهد. این مرحله ای است که همه باید متحد شوند و مسائل زیادی هم است و بسیاری از آن اساسی است مساله فرهنگ یکی از آن مسائل مهمی است که ایران به آن مبتلا است. چرا که فرهنگ ایران را یک فرهنگ استعماری کردند و مغزهای جوان ما را به طرف غرب سوق داده بودند.
۷٫ سعی و تلاش برای خودکفایی و بی نیازی “ما امروز اگر بخواهیم با این قدرت بزرگ مواجه باشیم و در این میدان شکست نخوریم احتیاج به چند امر داریم یکی اینکه اقتصاد خودمان را طوری کنیم که خودکفا باشیم که اولش قضیه زراعت است. مزرعه ها، کشتزارها با فعالیت همه جانبه قشرهای مختلف کشت می شوند. شما می دانید که اگر یک مملکتی در اقتصاد مخصوصا این رشته اقتصاد که نان مردم است، در این احتیاج به خارج پیدا کند و یک احتیاج مبرمی که نتواند خودش اداره کند خودش را و باید او را اداره کند این وابستگی آنهم در این رشته موجب این می شود که ملت ایران مملکت ایران تسلیم بشود به دیگران. اگر امریکا موفق بشود در این مطلبی که الان پیش آورده است که همه قدرتها را دور خودش جمع کند و حصر اقتصادی بکند نسبت به ایران، انشاءا… موفق نمی شود. لکن ما باید طرف احتیاط را بگیریم اگر خدای نکرده موفق بشود و ایران را در حصر اقتصادی از جهات مختلف قرار بدهد که یک جهتش هم همین قضیه خواربارهایی است که ما احتیاج به او داریم. خوب ما قاعدتا نمی توانیم دیگر مقاومت کنیم و این یک ضربه ای است که به نهضت ما می خورد که ضربه به اسلام است. پس تکلیف همه ماها است که هر کس به حد مقداری که قدرت دارد در این امر کوشش کند. در امر زراعت. در امر دامداری هم دولت باید کمک کند و هم مردم باید به هم کمک کنند و هم کار بکنند مردم باید مشغول کار بشوند. یک مملکتی است که احتیاج به نیروی کار دارد اگر این نیرو به خدمت دیگری کشیده شود این موجب این می شود که نتوانند این حاجتی که ملت دارد. برآورده کنند پس در راس همه چیزها این است که یک کشوری راجع به ارزاقش محتاج نباشد به خارج، راجع به گوشتش و راجع به نانش و راجع به اینطور چیزهایش محتاج نباشند. “ ۴/۱۰/۵۸ سخنرانی
۸٫ تربیت نوباوگان به صورت صحیح. “اگر نوباوگان در مراکز آموزش تربیت صحیح شوند و حیله های استعمار به دیگران و احساس و توطئه های همه جانبه آنان را لمس کنند در دانشگاه برای عمال استعمار توفیق کمتری حاصل می شود و لهذا در دبستانها و دبیرستانها و قبل از هر دو به دانشگاهها در ساختن جهاز استعماری شرق و غرب برای حدود به دانشگاه اهمیت خاصی احساس می کنند. از این رو است که باید دستگاه های آموزشی متعهد و دلسوز برای نجات کشور اهمیت ویژه ای در حفظ نو پایان و جوانان عزیزی که استقلال و آرزوی کشور در آینده منوط به تربیت صحیح آنان است قائل باشند و نیز این مرد است که نقش معلمان و اساتید در تربیت و تهذیب دانش آموزان و دانشجویان به عنوان اساسی ترین و موثرترین نقش. مطرح می گردد و همه دیدید که گرایش آنان، به شرق و غرب برای کشورمان چه فاجعه ها آفرید و دانشگاه را به صورت دژ محکمی برای خدمت به شرق و غرب در آورد و اکثریت قاطع غرب و شرق زدگان این مملکت را به عنوان فارغ التحصیلان تحویل جامعه داد. اکنون به معلمان متعهد و مسئول دبستانی و دبیرستانی است تا با کوشش خود جوانانی را تحویل دانشگاهها دهند که با آگاهی از انحرافات گذشته دانشگاه بر فرهنگ غنی و مستقل اسلامی ایرانی تکیه کنند و بر اساتید متعهد است تا به باز شدن دانشگاه ها در صورت مشاهده انحراف و گرایش جوانان به یکی از دو قطب قدرت و مکر آنان را به توطئه ها و شیطنت ها آگاه کنند و جوانانی متعهد نسبت به مصالح کشور و اگاه به اهداف اسلام تحویل جامعه دهند و مطمئن باشند که با این خدمت به استقلال و آزادی کامل میهن عزیزشان تضمین خواهند شد. “ صحیفه نور. جلد ۱۵ . صفحه ۱۶۱ |
|