صفحه نخست ارتباط با ما ورود اعضا






آیت‌الله العظمی بهجت؛ عارف واصل

بسم الله الرحمن الرحیم «والذین جاهدوا فینا لنهد ینّهم سبلنا وانَّ الله لمع المحسنین» آیه ۶۹سوره مبارکه عنکبوت ۲۹ در میان انسان‌هایی که پا به عرصه دنیا می‌گذارند و در طول حیات مادی خود بتدریج غرق در تعینات وخواهش‌های نفسانی خود می‌گردند وحجاب‌های متعدد از رسیدن به مقام حقیقی عبودیت بازشان می دارد عده کمی […]

کد خبر : 25491 | 11:40 ق.ظ | ۱۸ اردیبهشت , ۱۳۹۶

بسم الله الرحمن الرحیم
«والذین جاهدوا فینا لنهد ینّهم سبلنا وانَّ الله لمع المحسنین» آیه ۶۹سوره مبارکه عنکبوت ۲۹
در میان انسان‌هایی که پا به عرصه دنیا می‌گذارند و در طول حیات مادی خود بتدریج غرق در تعینات وخواهش‌های نفسانی خود می‌گردند وحجاب‌های متعدد از رسیدن به مقام حقیقی عبودیت بازشان می دارد عده کمی هم هستند که به مدد و لطف حق تعالی از خیره شدن به زرق و برق‌ها و جلوه گری‌های عالم ماده، از مال و منال گرفته تا پست و مقام و حتی توقف نمودن در ساحت علم وهم وغم‌شان فقط فراگیری وتعلیم علم باشد، رهایی یافته اند و همت بلندشان به عبور از این وابستگی‌ها و پشت پا‌ زدن به همه مقامات و مأوا گرفتن در جوار قرب حق و به نظاره نشستن صفای جلال و جمال الهی بوده است تا جاییکه همه کارهای بشری پیش چشمشان بسان بازی کودکان است. در این نوشتار سخن از عارف واصل غرق در توحید و فانی فی ذات لا یزال الهی عزیز راحل فقید مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت قدس الله اسرارهم می باشد. شاید به جرأت می‎شود ادعا نمود آن عزیز فقید راحل در دوران نوجوانی تحت هدایت‌های الهی قرار داشتند شواهد و قرائنی از لابلای زندگی ایشان نشان می‌دهد خداوند تبارک وتعالی بر اساس آن روح پاک ومعصوم گونه‌ای که در وجود او قرار داده بود مرحله به مرحله این قوه قرب و وصل را در وجود او به ظهور و بروز رسانید.
بر اساس نقل خودشان از سن ۱۳سالگی به کربلای معلی به تحصیل علوم دینی هجرت نمود و در نماز جماعت مرحوم نائینی (قدس‌سره) امور غیرعادی را از تجلیات عالم اعلی مشاهده می‌کرد که بقیه مردم متوجه این امر نبودند. وی فرمودند: «من این صحنه را در نماز جماعت مرحوم آیت‌الله سعیدی در موطن خودم فومن مشاهده می‌کردم و ابتدا گمان می‌کردم همه مردم متوجه این امرند، بعد پی‌بردم که فقط من مشاهده می‌کنم در حالی که در فومن هر روز مرحوم آقای سعیدی را از منزل‌شان تا مسجد محل اقامه نمازشان همراهی می‌کردم».
همین همراهی در آن سن نشان دهنده جذبه آن عزیز فقید به معنویت و تقرب به ذات لایزال الهی می‌باشد و در نجف هم که تحت تربیت سلوکی وعرفانی استاد فقیدشان مرحوم آیت‌الله العظمی میرزا علی آقای قاضی اعلی الله مقامه الشریف قرار گرفتند. در عنفوان جوانی شاهد بوده است یعنی این شواهد و قراین ثابت می‌کند که آن عزیز فقید یک برگزیده از جانب حق‌تعالی نصیبشان شده بود وگرنه کسی که بتواند در مکتب تربیتی مرحوم آقای قاضی (قدس‌سره) قرار گیرد یک زمینه پذیرش تربیت چنین شخصیتی را در حد مطلوب داشته باشد که آن عزیز فقید در سن ۲۰ الی ۳۰ساله چنین خصوصیتی را دارا بودند.
به هر تقدیر یکی از نکات برجسته عرفانی و سلوکی آن مرحوم که باز هم باید از لابلای مستندات و گزارش‌هایی که از زندگی پر بارشان استخراج نمود این است که به نظر می‌رسد آن مرحوم در مدت عمرشان حتی یک گناه هم نکرده بود و آن مقدار که خیلی از خواص و سایرین در ایشان مشاهده می‌کردند اصل گناه قادر به رخنه در دایره وجودی ایشان و عمل‌شان نبود و جمله زیبا و پند آموزی که فرمودند ذکرش در اینجا خالی از لطف نیست: «انسان اگر ۱۰۰ سال هم عمر کند حاضر نیست حتی یک بار سم بخورد در حالی که گناه از سم هم بدتر است» و مجموعه این صفات و تخلّق الهی موجب شده بود که به همه مقامات، تشرفات وتعلقات دنیایی بی‌اعتنا به تمام معنی شود و به عنوان مثال از نظر قوه فقهی و اجتهادی در آن زمان کسی به پایشان نمی‌رسید اما با توجه به همه کمالات علمی که داشتند بسیاری از خواص در داخل حوزه‌های علمیه هم چنین تصوری درباره ایشان نداشتند و گمان می‌کردند مثل سایر فقها و مجتهدین می‌باشند. در حالی که کسی بتواند استفاده کامل علمی از محضر علامه فقید شیخ محمد حسن اصفهانی کمپانی (قدس‌سره) ببرد خود نشان دهنده عمق دانش و قوه استنباطی و اجتهادی می‌باشد که آن مرحوم از تمام کمالات وعلوم مرحوم کمپانی بهره کامل برده بودند که در زمان ما کسی دارای این خصوصیات نبود آن روح فانی در ذات حضرت رب جل وعلا موجب شده بود که مطلقا هیچ بروز و ظهوری از ایشان مشاهده نگردد و این خیلی رهایی از وابستگی‌های نفس می خواست تاجاییکه خیلی‌ها سعی می‌کردند در جهت ثبت آثار آن عزیز فقید ایشان را به صحبت وادار کنند و از مراحل مختلف علمی و سلوکی را که طی نموده و اساتیدی را که دیده گزارش بدهد و موفق نمی‌شدند و دلیل آن هم این بود که کسی که مستغرق در ذات حق شد خودش را نمی‌بیند و شاید از خود سخن گفتن در نظر او به منزله گناه بزرگ باشد ولذا به هیچ وجه از خود چیزی نمی‌گفتند و در معنای واقعی کتوم بودند و بسیاری از کرامات، خوارق و ارتباطات را بیان نمی‌نمودند مگر پاره‌ای از آنها تحت شرایط خاصی از ایشان صادر می‌شد فرعا بعضی از کرامات را که می‌خواستند بیان نمایند با عنوان شخصی اینطور و شخصی آنطور در حالی که آن شخص خودشان بودند ونمی‌خواستند به قول معرف لو برود ولذا یک رفتار ملکه و ثابت راسخ و تغییر ناپذیر در عبادات و در معاشرت و سایر امور آن فقید عزیز مشاهده می شد. به معنای واقعی دلسوز بودند که در این مختصر از شرح آن عاجزم. یک‌بار در قضیه‌ای این بنده سرا پا تقصیر را فرمودند «من تمام وقت‌های خود را پیش فروش کرده‌ام». وقتی به زندگی ایشان دقت می‌شود این امر به خوبی قابل مشاهده است.
ایشان به حدی در نماز غرق بودند و به نماز عشق می‌ورزیدند که در یک دوره چند ده ساله همه نمازهایشان همراه با گریه واشک بود مخصوصا شب‌های جمعه مقید بودند که در نماز عشا سوره‌های جمعه و اعلی را بخوانند و چنان منقلب می‌شدند که هق هق گریه هایشان مامومین را منقلب می کرد. در اصل یک درس اخلاق عملی برای همگان بود. عشق فراوان ایشان به ساحت مقدس اهل بیت علیهماسلام خصوصا حضرت امام حسین (ع) مثال زدنی است مانند قرائت زیارت عاشورا که هر روز به طور مفصل برگزار می‌شد و مجالس روضه‌خوانی همه صبح‌های جمعه و در ایام شهادت ائمه علیهم السلام برپا بود. ایشان تادبی خاصی در پیشگاه آن خاندان کریم داشتند و بارها این حقیر مشاهده کرده بودم وقتی می‌خواستند به کنار ضریح شریف حضرت ثامن الحجج علیه آلاف التحیه والثنا شرفیاب شوند به روی زمین می‌افتادند. چهره شریف خود را به عتبه مبارک می‌کشیدند و خلاصه اینکه ذکر خصوصیات آن مرحوم به طور تفصیل در این مختصر مجالش نیست فقط تذکری بود در اینکه آن ثلمه‌ای که در حدیث شریف وارد شده به طور وضوح خصوصا در حوزه شریف قم مشهود است.
والسلام علیه یوم ولد و یوم یموت ویوم یبعث حیا.

یادداشتی از حجت‌الاسلام والمسلمین ولی‌رضا قربانی‌حق
مدیر حوزه علمیه حضرت آیت‌الله العظمی بهجت (قدس‌سره) شهرستان فومن






تمامی حقوق اين وب سايت متعلق به شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان گیلان می باشد