صفحه نخست ارتباط با ما ورود اعضا






ترسیم آینده انقلاب اسلامی و نقش محوری جوانان

روح حاکم بر بیانیه گام دوم تأکید بر نقش‌آفرینی مؤثر جوانان با تکیه بر توانمندی‌های ایشان می باشد که در واقع شرط اساسی برای تحقق آینده‌ی مطلوب است. از تأکیدات بسیار بیانیه گام دوم بر جوانان برمی‌آید که عمده بار «گام دوم انقلاب» بر دوش جوانان است و آن‌ها هستند که باید شانه زیر بار […]

کد خبر : 37122 | 10:56 ق.ظ | ۶ مرداد , ۱۳۹۸

روح حاکم بر بیانیه گام دوم تأکید بر نقش‌آفرینی مؤثر جوانان با تکیه بر توانمندی‌های ایشان می باشد که در واقع شرط اساسی برای تحقق آینده‌ی مطلوب است.

از تأکیدات بسیار بیانیه گام دوم بر جوانان برمی‌آید که عمده بار «گام دوم انقلاب» بر دوش جوانان است و آن‌ها هستند که باید شانه زیر بار مسئولیت در میدان‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و بین‌المللی و نیز در عرصه‌های دین، اخلاق، معنویت و عدالت دهند و انقلاب را به آرمان‌های خود نزدیک کنند. از همین رو درک و فهم آنچه در این بیانیه از جوانان خواسته شده و سپس تأمل بر آن‌ها و تلاش برای طراحی راهبرد، رویکرد و تکنیک برای تک‌تک وظایف بسیار مهم است. از سوی دیگر در طول این بیانیه چهره‌ای از «جوان تراز گام دوم انقلاب» به تصویر کشیده شده است که شناخت این چهره و کوشش برای دست یافتن به ویژگی‌ها و خصایص آن برای پیمودن گام دوم الزامی به نظر می‌رسد. به همین جهت در ذیل، بر اساس بیانیه مذکور به صورت تیتروار به وظایف و ویژگی‌های «جوان تراز گام دوم انقلاب» اشاره شده است.

وظایف مورد انتظار رهبری از جوانان در گام دوم انقلاب

براساس بیانیه گام دوم، وظایفی را که رهبر انقلاب بر عهده جوانان گذاشته‌اند، می‌توان به صورت زیر برشمرد البته قطعاً این موارد فقط بر عهده جوانان نیست و همه کنشگران انقلاب اسلامی در همه سطوح باید برای تحقق آن‌ها تلاش کنند، اما مطابق آنچه رهبری فرمودند: چشم امید برای تحقق این موارد خصوصاً به جوانان است:

۱- راندن ترس و ناامیدی و پرورش نهال امید به آینده در خود و دیگران (نخستین و ریشه‌ای‌ترین جهاد)

۲- جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ به مثابه الگوی کامل نظام پیشرفته اسلامی

۳- نزدیک کردن انقلاب به آرمان بزرگ تمدن نوین اسلامی و طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه)

۴- صیانت و پاسداری از انقلاب و عظمت و هیبت الهی آن

۵- تسلیم‌ناپذیری و جلوگیری از سلطه دوباره قلدران جهانی بر کشور

۶- تلاش برای کاهش فاصله بین باید‌ها و واقعیت‌ها

۷- تلاش برای بسط و استقرار عدالت علوی در کشور، رفع محرومیت‌ها و برطرف کردن شکاف‌های عمیق طبقاتی

۸- شناخت صحیح گذشته و درس گرفتن از تجربه‌ها

۹- بهره‌برداری از دستاورد‌های ۴۰ساله و شناسایی ظرفیت‌های مغفول و استفاده نشده طبیعی و انسانی (اعم از مادی و معنوی)

۱۰- ایجاد جهش در پیشرفت‌های مادی و معنوی کشور

۱۱- شکستن محاصره تبلیغاتی دشمن

۱۲- جهاد علمی با احساس مسئولیت بیشتر نسبت به گام اول انقلاب

۱۳- تلاش برای بسط اخلاق و معنویت در کشور با فعالیت در نهاد‌های اجتماعی

۱۴- پیگیری سیاست‌های اقتصاد مقاومتی

۱۵- فهم و تبیین این منطق که راه‌حل همه مشکلات کشور در داخل کشور است.

۱۶- جهادی همه‌جانبه و هوشمندانه برای مقابله با ترویج سبک زندگی غربی در ایران.

تحلیل ­محتوای بیانیه گام دوم انقلاب

با توجه به آنچه تاکنون گفته شد، در نظر داریم محتوای ارائه شده در بیانیه گام دوم انقلاب را بصورت علمی نیز مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. پژوهش پیش­رو در سه وجه متفاوت متن بیانیه را مورد کاوش قرار داده است، نخست به تحلیل محتوای کمی و برجسته­سازی گزاره­های ارائه شده در این بیانیه پرداخته و در گام بعدی نیز به تحلیل محتوای کیفی با استفاده از نرم­افزار MaxQad  و NVIVO پرداختیم که خروجی آن نیز در قالب فلوچارت ارائه شده است. در نهایت به منظور عملیاتی سازی رهنمودهای ارائه شده در این بیانیه نیز در یک مدل عملیاتی ابعاد مختلف بیانیه در قالب فعالیت­های شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی نیز مورد بررسی قرار گرفته است.

  1. تحلیل­ محتوای کمی

روش تحلیل­محتوای کمی در آغاز بیش­تر بر کمیت تاکید دارد و شمارش فراوانی حضور یک واحد تحلیلی مانند یک واژه، یک اصطلاح و در اشکال پیشرفته­تر، یک مضمون در متن پرداخت. این عمل بر این فرض بنیان نهاده شده است که فراوانی بیشتر یک واحد نشانگر اهمیت و جایگاه آن در متن مورد نظر است. در این مرحله، اینکه کدام مقوله یا مطلب باید جزء کدام رده قرار گیرد و چه کدى بدان اختصاص یابد و اینکه باید محاسبه شود یا خیر، مورد توجه مى باشد. تحلیل گرى که در صدد است به تحلیل کمّى داده هاى محتواى یک یا چند اثر بپردازد باید عملیات کد گذارى خود را تابع مقررات مربوط به استخراج اطلاعات کند. برخى از جنبه هاى استخراج اطلاعات در تحلیل محتوا عبارتند:

۱. نتیجه نهایى کدگذارى تحلیلگر باید به اطلاعات عددى و کمّى و آمارى تبدیل شود؛

۲. تحلیلگر در یادداشت بردارى خود بین واحدهاى تحلیلى تفاوت قائل شود؛

۳. به هنگام کدگذارى یا شماره گذارى ضرورى است تا تعداد کل و یا مأخذ شماره گذارى در نظر گرفته شود؛

پس از کد گذارى باید شمارش فراوانى ها یعنى تعداد هر کد در هر واحد تحلیل یا کل متن آغاز شود و فراوانى هاى محاسبه شده به صورت جدول ماتریس داده ها به صورت فراوانى، درصد و نظایر آن به نمایش درآید.

در ادامه با توجه به انچه تا کنون گفته شد، به اختصار نتایج تحلیل محتوای کمی بیانیه گام دوم انقلاب ارائه خواهد شد. در این تحلیل تلاش شده است تا مفاهیم کلیدی بیانیه گام دوم استخراج و شمارگان این مفاهیم در قالب جدول و نمودار دایره­ای ارائه شود.

 تحلیل محتوا از روش های عمده مشاهده اسنادی است که به وسیله آن می توان متون، اسناد و مدارک و در واقع هر نوع سند ثبت و مطالب ضبط شده ای را خواه مربوط به گذشته و خواه مربوط به زمان حال را مورد ارزیابی و تحلیلی منظم­تر، دقیق­تر و از همه مهم تر با درجات بالاتری از پایایی قرار داد. هدف از تحلیل محتوای متن، مصاحبه یا اسناد و … شناسایی اهداف، ارزش ها، فرهنگ و تمایلات نویسنده متن یا فرد مصاحبه شونده است. به بیان دیگر در تحلیل محتوا، شناخت ناخودآگاه متن و صاحب متن مورد نظر قرار می­گیرد. در تحلیل حاضر نیز متن بیانیه گام دوم انقلاب مورد تحلیل کمی قرار گرفته و پس از رده­بندى و کد گذارى مقولات اساسی متن مشخص شدند. نتایج این شکل از تحلیل بیش­از هر چیزی به خواست و تمایلات نویسنده یا گویندۀ آن دلالت دارد. در این متن مفاهیمی از قبیل انقلاب، اسلام، جوان، اقتصاد، ملت و … بیش از سایر مفاهیم مورد تاکید بوده است. به عبارت دیگر نویسنده متن با تبیین ویژگی‌های مسیر پر افتخار پیموده شده در چهل سال گذشته و برکات خیره‌کننده انقلاب اسلامی در رساندن ایران عزیز به جایگاه شایسته ملت پرداخته و با تأکید بر امید واقع‌بینانه به آینده و نقش بی‌بدیل جوانان در برداشتن گام بزرگ دوم به سمت آرمانها، خطاب به جوانان و آینده‌سازان ایران مقتدر، الزامات این جهاد بزرگ را در ۷ سرفصل اساسی بیان کرده­اند..

همانگونه که از تحلیل فوق برمی­آید، مفهوم ‘جوانان’ و مخاطب قرارداده شدن آنها را می­توان را به عنوان دال مرکزی این بیانیه در نظر گرفت. مفهومی که به لحاظ کمی و کیفی در محتوای بیانیه بارها مورد تاکید قرار گرفته و به عبارتی می­توان جوانان را در جایگاه مخاطب اصلی بیانیه قرار داد. گویی رهبر انقلاب با اشراف بر این واقعیت که نسل‌های اول و دوم انقلاب در این چهار دهه با تلاشی فراگیر، همراه با پستی و بلندی­ها و با دردسترس قرار دادن کارنامه‌ای قابل قضاوت از عملکردشان، اینبار محقق کردن بایسته‌های بر زمین‌مانده و جبران کاستی‌ها را به نسل‌های بعدی واگذار کرده‌اند. بر مبنای همین تحلیل است که معظم‌له جوانان را به آماده کردن خود برای به‌دوش گرفتن مسئولیت­ها، ادامه این راه و زمامداری امور کشور در بخش‌های گوناگون فراخوانده و از برآورده شدن امید‌ها در این‌باره سخن گفته‌اند. به بیان دقیق‌تر، خطاب قرار دادن مسئولان آینده کشور بیانگر این واقعیت است که رهبر انقلاب این بار به ذکر مسئولیت‌های اجتماعی این نسل در حال و آینده اکتفا نکرده و آنان را درجایگاه زمامداران و متولیان امور نشانده و وظایف آن‌ها را برشمرده‌اند.

مقام معظم رهبری در بخشی از این بیانیه به حضور جوانان در روزهای ابتدایی انقلاب اسلامی و در دوران شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی اشاره و خاطرنشان کردند: «انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و کشور که در دوران پهلوی و قاجار بشدّت تحقیر شده و بشدّت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردم‌سالاری تبدیل کرد و عنصر اراده‌ی ملّی را که جان‌مایه پیشرفت همه‌جانبه و حقیقی است در کانون مدیریّت کشور وارد کرد؛ آنگاه جوانان را میدان‌دار اصلی حوادث و وارد عرصه مدیریّت کرد؛ روحیه و باور ‘ما می‌توانیم’ را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان، اتکا به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد».

میدان‌داری جوانان و ورود آن‌ها به عرصه مدیریت در روزهای آغازین انقلاب اسلامی و دوران هشت ساله دفاع مقدس دقیقا همان نقطه عطفی بود که باعث شد انقلاب نوپای ملت ایران بتواند در مقابل انواع مشکلات و تهدیدات داخلی و خارجی مقاومت کند و اتفاقا امتحان های مختلف را با سربلندی پشت سر بگذارد. نکته‌ای که به نظر می‌رسد این روزها مغفول مانده و حتی قانون منع بکارگیری بازنشستگان هم نتوانست چندان به کنار رفتن برخی مدیران سنتی و حضور جوانان در عرصه مدیریت کشور کمک کند.  

  1. تحلیل محتوای کیفی

به طور اساسی تقلیل متن به اعداد در تکنیک کمی به دلیل از دست دادن اطلاعات ترکیبـی و معنا اغلب مورد انتقاد قرار گرفته است. تحلیل محتوای کیفی در جایی که تحلیل کمی به محدودیت­هایی می­رسد، مورد کابرد قرار می­گیرد. بنابراین تحلیل محتوای کیفـی را مـی تـوان روش تحقیقی برای تفسیر ذهنی محتوایی داده­های متنی از طریق فرایندهای طبقه­بندی، نظام­منـدی، کدبنـدی، و تـم­سـازی یـا طراحی الگوهـای شـناخته شـده دانسـت . همچنـین یکـی از ویژگی­های بنیادین پژوهش­های کیفی نظریه­پردازی به جای آزمون نظریه است.

 یکی از موضوعات درخور توجه در تحلیل محتوای کیفی، تصمیم­گیری دربارۀ این موضوع است که آیا تحلیل بر محتوای پنهان تاکید دارد یا آشکار.  زیـرا محتـوای آشکار و محتوای پنهان در تحلیل محتوای کیفی به تفسیر مربوط­اند، ولی تفسیرها در عمـق و سطح انتزاع متفاوت­اند. همین عامل موجب شده اسـت کـه محققـان ، تحلیـل محتـوای کیفی را به منزله روشی انعطاف­پذیر، به ویژه برای داده­های متنی در نظر بگیرند. درخصوص محتوای بیانیه گام دوم نیز به نظر می­رسد که لازم از محتوای آشکار به سمت واکاوی محتوای پنهان حرکت کرده و ابعاد و جوانب محتوایی گوناگون آن را به تصویر کشید.

به طور کلی به نظر می­رسد مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم مطالب را به صورت فرآیندی چند مرحله­ای و گام به گام مطرح نموده­اند. بیانیه‌ی «گام دوم انقلاب» رهبر حکیم انقلاب اسلامی، یک روح حاکم دارد که در مرتبه‌ای بالاتر از محتوا قرار گرفته و می‌تواند برای تحلیل وضع موجود و ترسیم راهبرد برای هر حوزه‌ای، چراغ راهنما باشد. اجزای این روح حاکم بر بیانیه را می توان «نگاه کلی و فرابخشی در مقابل نگاه جزئی و بخشی» و «نگاه فرآیندی در مقابل نگاه اینجا و اکنونی» دانست و بر اساس آن، درباره‌ی بایدها و نبایدهای راهبردهای اقتصادی در گام دوم انقلاب نیز سخن گفت.

نگاه فرآیندی در مقابل نگاه اینجا و اکنونی، جزء دیگری از روح حاکم بر بیانیه‌ی «گام دوم» است که باید بر مدیریت اقتصاد و برنامه‌ریزی اقتصادی حاکم باشد. بر مبنای این نگاه فرآیندی است که رهبر معظم انقلاب به جای مقایسه‌ی ایران امروز با فرانسه و انگلیس امروز، مخاطب بیانیه را به مقایسه روندهای طی شده در ۴۰ سال نخست انقلاب‌های کشورهای غربی فرا می‌خواند. در نتیجه‌ی چنین مقایسه‌ای است که معجزه‌ی انقلاب اسلامی را می توان لمس کرد و تصویری واضح از آینده‌ی این روند، ترسیم کرد. این نگاه فرآیندی است که با مشاهده‌ی واقعیت‌های امروز، خود را در بن‌بست «ناتوانی» نمی‌بیند و از حرکت به سوی قله ناامید نمی‌شود؛ هم فاصله‌ی میان واقعیت‌های امروز و آرمان‌ها را می‌بیند که باید طی شود، و هم بر اساس واقعیت ۴۰ سال گذشته، این فاصله‌ها را طی‌شده و لذا طی‌شدنی می‌داند و با مقایسه‌ی توانمندی‌های امروز و دیروز، از طی شدن پرقدرت‌ترِ فاصله‌ی واقعیت‌ها و بایدها در آینده سخن می‌گوید. 

نگاه اینجا و اکنونی اما از دیدن راه‌های طی شده برای رسیدن به وضعیت امروز، چه درباره‌ی خود و چه درباره‌ی دیگران، ناتوان است؛ داشته‌ها و توانمندی‌های دیگران را نه حاصل یک فرآیند (Process) تدریجی که یک فرآورده‌ی (Product) دفعی می‌داند و چون خود در موقعیت حاضر، از آن داشته‌ها محروم است، خود و مردم خود را ناتوان می‌بیند. اظهاراتی نظیر «ما فقط در پخت آبگوشت بزباش و قورمه‌سبزی توان رقابت داریم» اولا حاصل نگاه بخشی و ثانیا ناشی از نگاه اینجا و اکنونی است که هم اظهار ناتوانی است و هم القای ناامیدی. صاحب این نگاه چون در لحظه به نقطه‌ای می‌نگرد که رقیب در آن قرار دارد، از برداشتن گام‌های کوچک به سوی آن نقطه ناامید است؛ غافل از اینکه رقیب، با همین گام‌های کوچک و بلکه به مراتب کوچک‌تر، به آن نقطه رسیده است.

سیاستمداری که نگاه فرآیندی دارد در مدیریت تدوین برنامه‌ها و راهبردهای اقتصادی نه عجول است و نه ناامید. عجول نیست چرا که می‌داند یک شبه نمی‌توان ره صد ساله رفت و ناامید نیست چرا که می‌داند این راه طی شدنی است. این است که از برداشتن گام های کوچک به سوی هدف غفلت نمی‌کند و اساسا هیچ قدمی را کوچک نمی‌شمارد، بلکه ضروری‌اش می‌داند و آن را استوار برمی‌دارد. 

گرایش به رویکرد «توسعه‌ی بسیط» (Extensive Development) در برنامه‌ریزی اقتصادی، ناشی از همین نگاه عجولانه اینجا و اکنونی است. در توسعه‌ی بسیط، تیراژِ تولید اهمیت دارد نه توان تولید. این است که فی‌المثل به جای برنامه‌ریزی برای دستیابی به فناوری تولید قطعات خودرو و مدیریت سرریز فناوری به صنعت خودرو، برای افزایش تیراژ خودرو برنامه‌ریزی می‌شود و چه مسیری راحت‌تر و کوتاه‌تر از مونتاژ قطعات وارداتی؟ صاحب نگاه فرآیندی اما در برنامه‌ریزی پیشرفت، سیاست صنعتی تدوین می‌کند و برای دستیابی به فناوری و توان تولید برنامه‌ریزی کرده و منابع مادی و معنوی کشور را برای تحقق این برنامه بسیج می‌کند. چراکه واقف است که وقتی توانِ تولید ایجاد شد، به میزان نیاز بازار عرضه انجام خواهد شد و نیازی به تعیین میزان تولید در برنامه‌ی ۵ ساله نیست. 

درباره‌ی حاکمیت نگاه فرابخشی و فرآیندی بر مدیریت اقتصاد، باید عینک نزدیک‌بینِ «بخشی‌نگری» و «اینجا و اکنون بینی» را از چشم برداشت. این باید، هم در چهل سال گذشته تجربه شده و دستاوردهای امروز حاصل آن است، و هم فاصله‌هایی میان آرمانِ حاکمیت آن بر اذهان همه‌ی مدیران وجود دارد که با قرار گرفتن نسل «جوانِ مومن دانا و پرانگیزه» در ساختار مدیریتی کشور طی خواهد شد.

 تمدن اسلامی به عنوان خروجی گام دوم

هدف بلند مقام معظم رهبری در گام دوم انقلاب شکل گیری و استقرار تمدن نوین اسلامی است یعنی رسیدن به آن تمدن و مدنیتی که رهبر انقلاب در گام دوم نوید آن را داده است. مقام معظم رهبری ایجاد «تمدن نوین اسلامی» را به عنوان گام نهایی فرآیند انقلاب اسلامی تعریف می کنند. ایشان مرحله اول این فرآیند را «شکل‌گیری انقلاب اسلامی»، مرحله دوم را تشکیل «نظام اسلامی»، مرحله سوم را تشکیل «دولت اسلامی»، مرحله چهارم را تشکیل «جامعه اسلامی» و گام نهایی را تحقق «تمدن نوین اسلامی» می دانند و از این بیانیه بیانیه مشخص است که «تمدن نوین اسلامی» از گذرگاه «ایران بزرگ اسلامی» محقق خواهد شد

 در این میان، برخی مشکلات و نارسایی‌هایی که در دولت‌سازی و تحقق یک دولتِ اسلامی و کارآمد و جامعه‌سازی اسلامی وجود دارد، مانع ورود کارآمد به مرحله‌ی تمدن‌سازی نوین اسلامی خواهد بود. بر همین اساس در چهارچوب این بیانیه باید با طراحی موارد عملیاتی خلأ ها و آسیب‌هایی‌ که در مرحله‌ی دولت سازی اسلامی و جامعه‌سازی اسلامی وجود دارد برطرف شده تا نهایتا به راهکارهای عملیاتی جهت رفع آسیب‌ها و مشکلات برسیم. اینگونه است که با شکل‌گیری دولت کارآمد اسلامی زمینه‌سازی لازم برای ورود به مرحله‌ی تمدن‌سازی اسلامی فراهم می‌شود.

تعریف تمدن

تمدّن در نگاه دانشمندان علوم اجتماعی، تعاریف گوناگونی دارد. برخی آن را مترادف با فرهنگ یا شکلی پیشرفته تر از آن می دانند. وجود سازمان و نظم اجتماعی و پیشرفت مادّی و معنوی در جامعه، نقطۀ مشترک بسیاری از دیدگا ههای دانشمندان علوم اجتماعی در زمینۀ بیان مفهوم تمدّن است. به باور برخی فیلسوفان اسلامی معاصر، تمدّن به معنای تشکل هماهنگ انسان ها در حیات معقول به همراه روابط عادلانه و اشتراک همۀ افراد و گروه ها در پیشبرد اهداف مادّی و معنوی و دیگر ابعاد مثبت است.

تمدن اسلامی، تمدنی دینی است که همۀ مؤلفه های آن بر محور دین اسلام میگردد و مبانی آن قرآن و سنت می باشد. برآیند گسترش دین اسلام در سرزمینهای وسیع و به تبع آن، ایجاد بستری نو و حضور متفکرانی که در این چهارچوب فرصت اندیشه و بازاندیشی یافتند، تمدنی درخشان بود که البته به ناحیه خاصی تعلق نداشت و تنها نام فرهنگ و تمدن اسلامی برازنده  آن بود. حاصل این برخورد و آمیختگی اسلام با سایر فرهنگ های ملل مختلف، تمدنی با ارزش بود که سرآغاز آن در مدینه النبی بود، اما در سرزمین هایی چون ایران، بین النهرین، شام، مصر و اسپانیا بالید. همه تمدنهای تحت حوزه نفوذ اسلام، بخش برجسته فرهنگی خود را به حوزه اسلام آوردند و کار ویژه دین اسلام این بود که امکان سازش و همکاری میان این فرهنگهای متفاوت و گاه متناقض را با آموزههای خود فراهم کرد و از تفاوتها فرصت ساخت.

تمدّن اسلامی بر اساس آموزه های قرآن کریم

قرآن کریم با رویکردی همه جانبه به جایگاه انسان در نظام هستی و روابط عینی او با مبدأ و معاد و ارتباط تنگاتنگ میان زندگی مادی و معنوی و دنیوی و اخروی، طرحی نو افکنده و با ارائۀ ویژگی هایی مشخص، سیمای جامعۀ مطلوب توحیدی را ارائه کرده است.

از نگاه قرآن شاخصه های نظام توحیدی و جامعۀ آرمانی، اول فرزانگی مردم آن در بُعد معرفت و حکمت و برخورداری از درک عمیق و همه جانبه از همۀ حقایق هستی است. دوم داشتن فلسفۀ زندگی و ایمان به یک تکیه گاه اعتقادی که معیاری دیگر در ساخت تمدن توحیدی و جامعۀ مطلوب اسلامی و تمایزبخش تمدن اسلامی از تمدن های غیر اسلامی می باشد. سومین شاخص در تمدن اسلامی، بسط فضیلت های والای انسانی و ارزش های اخلاقی است و سر انجام آنکه برتری جامعۀ اسلامی در مظاهر مادی و برخورداری از اقتدار اقتصادی، صنعتی و دفاعی، از دیگر معیارهای تمدن در نگاه اسلامی ملاحظه میشود.

نقش پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) در تمدن اسلامی

حکومتی که رسول الله(ص) ایجاد نمودند بر اساس احکام قرآنی و وحی الهی مبتنی بود. از اهداف مهم حکومت اسلامی می توان به برقراری عدالت اجتماعی و تعاون و همکاری اشاره نمود. برپایی دولت اسلامی به دست پیامبر، پیاده کردن عملی عدالت و مساوات و فضیلت در جامعه ی اسلامی بود؛ و نمونه ای عملی از محو روح امتیازات کاذب و تبعیض نژادی و گسترش ایمان و فداکاری و امید به آنچه که در نزد خداوند است و نیز برهان قاطعی است برای آن دسته از کسانی که مدّعی اند برپایی حکومت برتر و مبتنی بر اصول اخلاقی، آرزویی نیست که عملی شود ولی در صحنه ی عمل اجرا شد.

از زمان صدر اسلام از شاخصه های شهر اسلامی، مسجد بود. مسجد به شهر مرکزیت دینی و عبادی می داد و از عناصر مهم در تمدن بود.از اولین اقدامات پیامبر اکرم(ص) در مدینه، تأسیس مسجد بود.مسجد در اسلام کانون شهر و مدنیت و فرهنگ اسلامی است. مسجد النبی تنها محل عبادت و پرستش الهی نبود، بلکه مکانی بود برای تعلیم و تربیت، قضاوت، بسیج نظامی، و مهمتر از همه مرکز حکومت اسلامی قرار گرفت و به دنبال آن بافت مسکونی نوینی شامل بازارها و خانه های مسکونی در اطراف آن به وجود آمد. مسجد دارای کارکردهای گوناگونی بود که نقش مهمی در تمدن اسلامی ایفا می‌نمود، از جمله کارکردهای سیاسی، نظامی، اجتماعی، قضایی، اقتصادی.

 

تمدن اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره)

در میان علمل و اندیشمندانی که در باب تمدن اسلامی تاملاتی داشته و نظاتی ارائه کرده اند اما خمینی (ره) به عنوان عالم و مجتهدی طراز اول دارای جایگاهی خاص می باشد. در کتاب صحیفه امام که حاوی مجموعه سخنان پربار امام خمینی (ره) است واژه تمدن ۱۵۲ بار و واژه متمدن ۲۵ بر به کار رفته است.

مجموع بیانات ایشان در مورد تمدن را می توان در چهار مقوله دسته بندی کرد.

۱-تمدن و شاخصه های آن

۲-نقد تمدن غربی

۳-نقد تمدن شاهنشاهی

۴-تمدن اسلامی

 

شاخص های تمدن از نگاه امام:

از دیدگاه امام شاخصه های تمدن عبارتند از: مذهب، قانون، آزادی، وجود احزاب، استقلال و تقسیم کارهای اجتماعی

‘خضوع در مقابل مذهب و قانون، تجدیدنظر در تصویب‏نامه‏ها و تسلیم مذهب و قانون شدن علامت شهامت و تمدن است.’

‘البته مملکت متمدن باید حزب داشته باشد، احزاب داشته باشد. خوب، پس ما هم باید احزاب داشته باشیم.’

‘مملکت متمدن آن است که آزاد باشد، مطبوعاتش آزاد باشد، مردم آزاد باشند در اظهار عقاید و آرائشان.’

‘اول مرتبه تمدن، آزادی ملت است. مملکتی که آزادی ندارد، تمدن ندارد یک مملکتی که استقلال ندارد و وابسته به غیر است، نمی‏شود گفت یک مملکت متمدن.’

‘لازمه تمدن این است که یکی دکتر باشد و یکی فرض کنید که مهندس باشد.’

 

نقد تمدن غربی

به باور حضرت امام، تمدن کنونی غرب بر پایه فساد و بی‏بند و باری شکل گرفته است و مسلمانان نباید در فرهنگ غربی هضم شوند، هرچند ایشان پیشرفت‏های مادی را قبول دارند و آنها را برای بشریت لازم می‏دانند. اساسا سه راه کلی در برابر تمدن غربی مشاهده می‏شود:

اول. نفی کامل تمدن غرب ؛دوم هضم کامل در تمدن غرب (برخی روشن‏فکران و غرب‏زدگان)؛ سوم برقراری توّلی و تبرّی صحیح بین تمدن.  اندیشه امام خمینی قدس‏سرهمتناسب با قسم سوم است:

آنچه از بیانات حضرت امام به دست می‏آید این است که ایشان تمدن مادی غرب را قبول دارند، اما تمدن معنوی و انسانی غرب را مورد نقّادی قرار می‏دهند. ایشان «استقلال» را مبنای رابطه با غرب می‏دانند و به هیچ وجه، قطع ارتباط با غرب را مطرح ننموده‏اند.

امام خمینی قدس‏سره در برخورد مثبت با تمدن غرب، تأکید داشتند که اسلام با تمدن و پیشرفت مخالفتی ندارد، بلکه حتی اسلام، خود در بالاترین درجه تمدن قرار دارد. ایشان با دستاوردهای مادی تمدن غرب مخالفتی نداشتند، ولی توصیه‏هایی برای رهایی از سلطه غرب داشتند. در واقع، اخذ دستاوردهای صنعتی غرب را منوط به پرهیز از آسیب‏های ذیل می‏دانستند: الف. سلطه سیاسی؛ ب. از خودبیگانگی؛ ج. فساد و انحرافات اجتماعی

 

نقد تمدن شاهنشاهی

برخی از بیانات امام خمینی قدس‏سره به انتقاد از تمدن شاهنشاهی مربوط می‏شود. در این بیانات، به برداشت غلط از تمدن صحیح و روش‏ها و عملکردهای ضعیف رژیم پهلوی انتقاد کرده و از طرح «دروازه تمدن بزرگ» شاه به شدت انتقاد می‏کنند.

نقدی که حضرت امام قدس‏سره به تمدن شاهنشاهی داشتند، نه از سر جست‏وجوی بهانه‏جویی برای کوبیدن و مبارزه با رژیم طاغوت بود، بلکه این انتقادات، متوجه تناقضات تمدن وارداتی غرب بود که بدون توجه به مقتضیات و شرایط اجتماعی و فرهنگی ایران‏اسلامی صورت‏می‏گرفت و ارزش‏های ملی و اسلامی را ما را هدف قرار داده بود.

 

تعریف تمدن از نگاه امام:

از بررسی جملات و بیانات امام استباط می شود که معنایی که ایشان از تمدن قصد می کنند پیشرفت و ترقی است. ایشان پیشرفت های صنعتی و اقتصادی در قالب آبادانی و تاسیس نهادها و ساخت ابزارهای جدید را از مصادیق تمدن به شمار می آورند. بنابریان از دیدگاه حضرت امام تمدن همان رشد و توسعه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است اما ایشان تمدنی را مفید و سازنده می داند که بر اساس مبانی دینی شکل گرفته باشد از این روست که نهضت اسلامی را مصداق نهضت متمدن معرفی می کند.

امام خمینی(رحمه الله علیه) تمدن اسلامی را بر تمدن‌های دیگر برتر دانسته و حکومت و معنویت آنها را ممتاز می‌دانند. از نظر امام خمینی اسلام موفق شد با ایدئولوژی خاص خود، تمدن نوینی را در جهان پایه‌گذاری کند؛ به‌گونه‌ای که در مدت کوتاهی بر سایر تمدن‌ها پیشی گرفت. ازاین‌رو معلوم می‌شود که نوع نگرش خاص به انسان و دین‌مداری تا چه میزان می‌تواند در پی‌ریزی تمدن مفید و مؤثر باشد. امام تمدن بزرگ اسلامی را که در سده‌های اولیه حیات اسلام جریان داشت، به‌عنوان الگوی مطلوبی می‌نگرد که در آن به ابعاد مختلف زندگی بشر و رشد مادی و علمی و تعالی معنوی و زندگی اخروی توجه شده است. همچنین تمدن اسلامی به‌دلیل توجه به مسائل علمی، دینی و اخلاقی نسبت‌به سایر تمدن‌هایی که در گذشته ظهور کرده‌اند و یا در دوران معاصر وجود دارند، کامل‌تر و غنی‌تر است و هیچ تمدنی نه در گذشته و نه در حال نتوانسته به جامعیت تمدن اسلامی دست پیدا کند.

امام تمدن اسلامی را به پیشرفت‌های علمی محدود نمی‌کند، بلکه تمدن اسلامی را دارای روحی سرشار از ایمان می‌دانند که در تمامی ارکان آن جریان دارد و آن را از دیگر تمدن‌های بشری متمایز می‌کند. از نظر وی غرب نتوانسته ماهیت تمدن اسلامی را کشف کند. غرب به‌میزان درک ناقص خود، تمدن اسلامی را در اتاق‌های نقاشی، ظروف چینی، ساختمان‌های مرتفع و پرده‌های قیمتی می‌بیند.

در واقع جان‌مایه‌ تمدن اسلامی در کلام و اندیشه‌ امام خمینی(رحمه الله علیه)، را این‌گونه می‌توان خلاصه و بیان کرد که تمدن اسلامی عبارت است از: تمدن اصیل و پویایی که منبعث از متن اسلام ناب و آموزه‌های مبتنی بر فطرت و غایت زیست بشری بوده که علی‌رغم تأیید و توجه وافر بر وجوه عینی و مظاهر و تجلیات مادی تمدنی، محور و ستون فقرات آن بر جهت‌دهی توحیدی و معنوی این تجلیات مادی، و اصالت و اولویت مؤلفه‌های معنوی بر وجوه مادی تمدن قرار گرفته است، که هدفی جز سعادت حقیقی بشریت در سایه‌ بهسازی این‌جهانی و دگرجهانی او ندارد.

تمدن اسلامی از نگاه مقام معظم رهبری

بر اساس دیدگاه مقام معظم رهبری، همه اهداف انقلاب اسلامی اعم از آزادی، استقلال، برپایی حکومت اسلامی و مبارزه با ظالمان و مستکبران، در نسبت با یک هدف واحد به نام تمدن اسلامی تعریف میشود. این مساله اهمیت پرداختن به مقوله ایجاد نوین اسلامی را که به عنوان خروجی بیانیه گام دوم انقلاب طرح شده است را به خوبی روشن میکند.

مقام معظم رهبری تمدن را اینگونه تعریف می کنند:

تمدّن، یعنى زندگى توأم با نظم علمى، با تجربیات خوب زندگى، استفاده از پیشرفتهاى زندگى، و تدیّن یعنى جهت درست در زندگى داشتن جهت عدل، انصاف، صفا، صداقت و رو به طرف خدا این‏ها باهم چه منافاتى دارند؟! انسان مى‏تواند با این جهت‏گیرى، آن‏طور زندگى کند؛ کمااینکه خیلى از دانشمندان و متفکّرین ما متدیّن بودند؛ خیلى از پیشروان همین تمدّن کنونى اروپا هم البته عمدتاً در دوره‏هاى بعدى متدیّن بودند. (۱۳۷۶/۱۱/۱۴)

مقام معظم رهبری تمدن اسلامی را فضایی می‌داند که انسان در آن فضا به لحاظ معنوی و مادّی می‌تواند رشد کند و به غایات مطلوبی برسد که خدای متعال او را برای آن غایات خلق کرده است. زندگی خوب و عزّتمندی داشته باشد، انسان عزیز، انسان دارای قدرت، دارای اراده، دارای ابتکار، دارای سازندگی جهان طبیعت. تمدّن اسلامی به این معنی است و هدف و آرمان نظام جمهوری اسلامی این است(بیانات مقام معظم رهبری، ۲۲/۰۳/۱۳۸۳).

 

  شاخصه‌های تمدن اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری

شاخصه‌های عام

در اندیشه معظم له شاخصه‌های تمدن نوین اسلامی، بهره‌مندی انسان‌ها از همه ظرفیت‌های مادی و معنوی‌ است که خداوند برای تأمین سعادت و تعالی آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است. محوریت قوانین قرآن، ایمان، علم، اخلاق، مجاهدت، حکومت مردمی و اندیشه پیشرفته، اجتهاد و پاسخگویی به نیازهای نوین بشر، پرهیز از تحجر و ارتجاع و نیز بدعت و التقاط، ایجاد رفاه عمومی، استقرار عدالت، خلاص شدن از اقتصاد مبتنی بر ویژه‌خواری، ربا، تکاثر و دفاع از مظلومان عالم است که وجه مشترک شاخصه‌های تمدن اسلامی در دیدگاه معظم‌له و سایر اندیشمندان اسلامی است.

ایشان از ابتکار و خلاقیت، توجه به رسانه‌های مدرن، هنر، سینما، بهبود روابط بین‌الملل، صدور احکام فقهی متناسب با نیازهای جدید بشری به عنوان شاخصه‌های تمدن نوین اسلامی یاد می‌کنند که همین شاخصه‌ها قابلیت این را دارند که جهان‌بینی مادی ظالمانه غرب را به سوی سعادت برهاند(بیانات مقام معظم رهبری، ۹/۲/۱۳۹۲).

محوریت قوانین قرآن

در اندیشه مقام معظم رهبری، قرآن و جایگاه قوانین آن در تمدن اسلامی از جایگاه مهمی برخوردار است. به اعتقاد ایشان شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی باید با توجه به «مبانی مشترک همه مذاهب اسلامی» و نه ایران شیعی باشد. بدیهی است که اوّلین و عالی‌ترین منبع مشترک بین همه فرق اسلامی، قرآن عظیم است. ایشان همچنین عامل اصلی دشمنی معاندان با ایران اسلامی را همین موضوع یعنی محوریت قوانین الهی برگرفته شده از قرآن می‌داند(بیانات مقام معظم رهبری، ۲۶/۶/۱۳۹۰).

علت اهمیت بسیار قرآن کریم، جامعیت قوانین آن و جوابگویی آن به همه نیازهای فردی و اجتماعی بشر است. همچنین امام(ره) اعتقاد به محوریت قوانین قرآن را از پیش‌فرض‌های امت واحده و تمدن نوین اسلامی دانسته‌اند(امام خمینی ره، صحیفه ج ۱۰: ۴۴۹).

ایمان

در اندیشه رهبر معظم انقلاب در درجه اوّل، نیاز تمدن نوین اسلامی به ایمان مطرح است. ایشان معتقدند جدایی دیانت از سیاست از مظاهر شرک است که تا مسلمانان به همه ابعاد اسلام که سیاست نیز یک بعد مهم آن است، ایمان نیاورند، وارد اسلام واقعی نمی‌شوند. معظم‌له نقطه اصلی در تمدن اسلامی را ایمان به خداوند سبحان و به معنای عمیق توحید ناب معرفی می‌کنند و معتقدند یک نقطه اصلی وجود دارد و آن، ایمان است و ما باید به تعیین هدفی بپردازیم که به آن ایمان پیدا کنیم.

ایشان معتقدند که بدون ایمان، پیشرفت در این بخش‌ها میسر نیست و کار به نحو صحیحی انجام نمی‌شود. اکنون آن چیزی که به آن ایمان داریم، می‌تواند لیبرالیسم، کاپیتالیسم، کمونیسم، فاشیسم یا توحید ناب باشد. بالاخره به یک چیزی باید ایمان داشت، اعتقاد داشت، به دنبال این ایمان و اعتقاد پیش رفت. مسئله ایمان، مهم است. ایمان به یک اصل، ایمان به یک لنگرگاه اصلی اعتقاد؛ یک چنین ایمانی باید وجود داشته باشد. بر اساس این ایمان، سبک زندگی انتخاب خواهد شد(بیانات مقام معظم رهبری، ۲۳/۷/۱۳۹۱).

بنایراین، مهم‌ترین شاخص جامعه و تمدن نوین اسلامی در اندیشه رهبر انقلاب، همان خدامحوری و ایمان به خالق انسان‌هاست که باید در همه سطوح جامعه اجرا شود و روابط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بر اساس آن شکل می‌گیرد.

 خردورزی

رهبر معظم انقلاب بر «خردورزی» به عنوان مهم‌ترین بن‌مایه سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی تأکید دارند.ایشان عقلانیت را که یکی از شاخصه‌های بارز و مهم تمدن اسلامی است، چنین تعریف کرده‌اند: «عقلانیت یعنی نیروی خرد انسان را استخراج کردن و آن را بر تفکرات و اعمال انسان حاکم قرار دادن. برای تشکیل مدینه فاضله و امت واحده اسلامی و تمدن بزرگ اسلام، باید عقل را معیار و ملاک قرار بدهیم. اوّلین کار در این راستا این است که تقویت نیروی عقل و خرد در جامعه انجام شود. عقلانیت به معنای محافظه‌کاری، مسامحه و تساهل نیست».

همچنین به اعتقاد ایشان یکی از مشکلات بزرگ مسلمانان، به کار نبستن عقل و خرد خدادادی است که سبب خسارت‌های مادی، معنوی، دنیوی و اخروی شده و تشکیل امت بزرگ واحد اسلامی را با اخلال مواجه کرده است(بیانات مقام معظم رهبری، ۲۹/۴/۱۳۸۸). معظم‌له دوری روحانیت غربی از عقلانیت و خردورزی در دوره قبل از رنسانس را عامل اصلی پیدایش تمدن منحرف غربی معرفی می‌کند(مقام معظم رهبری، ۲۲/۳/۱۳۸۳).

 علم

در اندیشه رهبر معظم انقلاب، مجاهده علمی و شکستن مرزهای علم، چراغ راه تمدن اسلامی است.به اعتقاد ایشان، فردای بدون علم تاریک است و چراغ راه تحقق تمدن اسلامی، مجاهده علمی است. علم از دیدگاه ایشان سلطه‌آور است و جامعه صاحب علم را قدرتمند می‌سازد. ایشان به میزان بسیاری تأکید می‌کنند که علم را باید فراگرفت و به تولید و صدور آن پرداخت و به مصرف آن نباید بسنده کرد. روش‌شناسی تولید علم از دیدگاه ایشان، اجتهاد به معنای مصطلح، یعنی استنباط از منابع دینی و رجوع به عقلی است که پشتوانه آن وحی است.

در این صورت تولید علم می‌تواند در مسیر رشد و اعتلای تمدن اسلامی باشد. به اعتقاد ایشان دشمن از هیچ تلاشی برای عدم تحقق این اصل فروگذار نمی‌کند و بنابراین، باید ترفندهای دشمن را شناخت. نکته بسیار مهم در دیدگاه ایشان درباره علم، شکستن مرزهای دانش به وسیله مسلمانان است. به اعتقاد ایشان، تحجر و جزم‌گرایی در خصوص یافته‌های علمی گذشتگان یا متفکران غربی، آفت اصلی تحقق رشد علمی است و آزاداندیشی راه برون‌رفت از این آفت است(مقام معظم رهبری، ۹/۱۲/۱۳۷۹).

به اعتقاد ایشان، ارزش علم منوط به معنویت است و علم بدون معنویت فاقد هر گونه ارزشی است. زیرا علم بدون معنویت همان چیزی می‌شود که اکنون تمدن غربی با آن مواجه است. تمدنی که با روش‌های پیچیده علمی توانست موفقیت‌های بزرگی به دست آورد. امّا به لحاظ معنویت دچار عظیم‌ترین خسارت‌ها گردید. تأکید رهبر معظم انقلاب بر علم همراه با معنویت به این دلیل است که علم با خود قدرت می‌آورد و اگر این قدرت رها باشد، عامل فساد و فتنه‌انگیزی می‌شود.

بر عکس زمانی که معنویت علم را فرماندهی کند، عامل سعادت می‌شود و در خدمت آرامش و امنیت مردم قرار می‌گیرد. مثال گویای سوءاستفاده از علم، استفاده غیرانسانی ایالات متحده آمریکا از فناوری بالای هسته‌ای در قتل و عام مردم بی‌گناه هیروشیما و ناکازاکی است(مقام معظم رهبری، ۲۰/۸/۱۳۸۵).






تمامی حقوق اين وب سايت متعلق به شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان گیلان می باشد