|
|||||
واکاوی تاکتیک «نرمش قهرمانانه» در بیان امام خامنهای
نویسنده: رضا سراج بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب در خصوص رویکرد «نرمش قهرمانانه» در روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران، انعکاس وسیعی در محافل سیاسی و رسانه ای خارجی و داخلی پیدا کرد؛ به گونهای که موجب تفاسیر مختلف و بعضاً متناقضی از حقیقت آن گردید. معظمله با اشاره به این که این رویکرد پیش از […]
کد خبر : 4311 | 11:18 ق.ظ | ۶ مهر , ۱۳۹۲ نویسنده: رضا سراج
بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب در خصوص رویکرد «نرمش قهرمانانه» در روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران، انعکاس وسیعی در محافل سیاسی و رسانه ای خارجی و داخلی پیدا کرد؛ به گونهای که موجب تفاسیر مختلف و بعضاً متناقضی از حقیقت آن گردید. معظمله با اشاره به این که این رویکرد پیش از این نیز از سوی ایشان مطرح گردیده فرمودند: «ما مخالف باحرکتهای صحیح و منطقی دیپلماسی هم نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسی، چه در عالمسیاستهای داخلی. بنده معتقد به همان چیزی هستم که سالها پیش اسمگذاری شد نرمش قهرمانانه؛ نرمش در یک جاهایی بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبی ندارد، اما این کشتیگیری که دارد با حریف خودش کشتی میگیرد و یک جاهایی به دلیل فنی، نرمشی نشانمیدهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کاری است؛ این شرط اصلی است؛ بفهمند که دارند چه کار میکنند، بدانند که با چه کسی مواجهاند، با چه کسی طرفاند، آماج حملهی طرف آنها کجای مسأله است؛ این را توجه داشته باشند.»[1] با توجه به اهمیت این مسأله و لزوم تبیین و واکاوی آن، در این نوشتار خواهیم کوشید تا حقایق این مسائل روشن گردد. 1. صلح امام حسن مجتبی (علیه السلام) برخی از محافل رسانهای با مغالطهای در شباهت دو عبارت عنوانی، کوشیدند تعبیر رهبر معظم انقلاب را به شرایط دورهی صلح امام حسن مجتبی (علیه السلام) با معاویه مقایسه نموده و این عبارت را نشان از در پیش گرفتن رویکردی مشابه رفتار آن امام همام در ماجرای صلح از سوی نظام اسلامی تعبیر کنند. 2. صلح حدیبیه تعبیر دیگری که برخی در تحلیل نرمش قهرمانانهی نظام به کار بردهاند، مقایسهی آن با ماجرای صلح حدیبیه است. در ماجرای صلح حدیبیه، شرایط خاص جبههی خودی و دشمن نیازمند آن بود که جبههی خودی مهلتی برای تنفس یافته و تلاش نماید تا با گسترش تبلیغ و ترویج دینی، جبههی خودی تقویت گردد. در آن مقطع، مسلمین به امنیتی نیاز داشتند تا بتوانند دین خود را ترویج نموده و جبههی اسلام را گستردهتر نمایند؛ در حالی که در حال حاضر، شرایط کشور به هیچ روی شباهتی با آن زمان ندارد. روند قدرتیابی جمهوری اسلامی ایران در سطح ملی و منطقهای و در مقابل، روند افول نظام سلطه در سطح جهان و منطقه، خود شاهدی بر این مدعاست. از سویی به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، ما در شرایط بدر و خیبر هستیم و با تقویت ساخت درونی کشور، که مورد تأکید امام خامنهای هم بوده است، نیازی به دست دراز کردن پیش کسی وجود ندارد. 3. تغییرطلبی رویکرد دیگری که در این خصوص به چشم میخورد مقایسهی این نرمش با شرایطی است که کشور در ماجرای پذیرش قطعنامه 598 در پایان جنگ تحمیلی داشت. برخی با بهرهگیری از بازخوانی حوادث آن روزها و با بهرهگیری از عباراتی مثل «نرمش شجاعانه» تلاش کردهاند تا به شبیهسازی روند آن مسأله با رویکرد اخیر بپردازند. روشن است که امام خمینی (رحمت الله علیه) نیز ابتداً مایل به پذیرش قطعنامه نبود و تلخی عبارت «جام زهر» نیز مؤید همین مطلب است. به تعبیر مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)، «قطعنامه را هم که امام قبول کرد، به خاطر این فشارها نبود. قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسئولین آن روزِ امورِ اقتصادی کشور، مقابلِ روی اوگذاشتند و نشان دادند که کشور نمیکشد و نمیتواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطرهجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید آمریکا نبود؛ به خاطر این نبود که آمریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند؛ چون آمریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت میکرد. وانگهی، اگر همهی دنیا در امر جنگ دخالت میکردند، امام (رضوان الله علیه) کسی نبود که روبرگرداند. برنمیگشت! آن، یک مسألهی داخلی بود؛ مسألهی دیگری بود.»[3] مشهور است خاطرهای از یادگار امام (رحمت الله علیه)، مرحوم حاج سید احمد خمینی، در خصوص شدت غم امام راحل (رحمت الله علیه) در خصوص پذیرش قطعنامه، که شدت اشکهای آن بزرگوار به چروک شدن کاغذ نامهی پیام به ملت ایران شده بود.[4] نرمش قهرمانانه چیست؟ برای فهم دقیق و صحیح این رویکرد، باید به سراغ بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله العظمی خامنهای (مد ظله العالی) رفت؛ چرا که این مسأله را ایشان مطرح نمودهاند و تنها در اندیشهی معظمله قابل تبیین و واکاوی است. با توجه به بیانات معظمله، نرمش قهرمانانه را چنین میتوان تبیین کرد: الف) در چارچوب و داخل خطوط قرمز سیاست خارجی نظام: به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «این مانور هنرمندانه نبایستی به معنای عبور از خطوط قرمز یا برگشتن ازراهبردهای اساسی یا عدم توجه به آرمانها باشد؛ اینها را باید رعایت کرد.»[5] بنابراین این رویکرد در ذیل اصول تغییرناپذیر و گفتمان کلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قابل تبیین است. لذا این رویکرد نباید در مغایرت با اصل خدشهناپذیر استکبارستیزی و تقابل با نظام سلطه تفسیر گردد. ب) نرمش قهرمانانه به عنوان یک تاکتیک و نه راهبرد یا هدف: برخی پنداشتهاند که اتخاذ رویکرد نرمش قهرمانانه به مفهوم تغییر راهبردها یا اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. حال آن که تشبیه زیبای مقام معظم رهبری با فنون یک ورزشکار در آوردگاه، به خوبی نشان میدهد که این رویکرد صرفاً یک تاکتیک مقطعی است. لذاست که اتخاذ این تاکتیک را بایستی در ذیل راهبردهای کلان و تغییرناپذیر سیاست خارجی تفسیر نمود: «این کشتیگیری که دارد با حریف خودش کشتی میگیرد و یک جاهایی به دلیل فنی، نرمشی نشانمیدهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کاری است؛ این شرط اصلیاست.» ج) نرمش قهرمانانه در حوزهی دیپلماسی است یا سیاست خارجی؟ با توجه به ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران، ابتداً بایستی به تفکیک میان حوزهی سیاست خارجی و دیپلماسی اشاره نمود. سیاست خارجی منبعث از سیاستهای کلی نظام است که توسط کلیت نظام تعیین و تصویب گردیده و بر اساس آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی است. روشن است که تغییرات در قوای مجریه یا مقننه، تغییری در این سیاستها اعمال نمیکند. حال آن که دیپلماسی بیشتر در سطوح تاکتیکی و ابتکار عمل مسوولان اجرایی تعریف میگردد. هرچند که دیپلماسی باید بر اساس سیاست خارجی رسمی باشد، اما سطحی نازلتر از آن دارد و قابلیت تغییرات جزئی دارد. به بیان رهبر معظم انقلاب، «هر دولتی، هر شخصی، هر شخصیتی، روشهایی دارند، ابتکاراتی دارند، این ابتکارات راانجام خواهند داد و [کار] پیش خواهد رفت.» با توجه به این مسأله، میتوان گفت تاکتیک «نرمش قهرمانانه» نه در سطح سیاست خارجی نظام، بلکه در سطح ابتکارات دیپلماسی تعریف میگردد و روشن است که مغایرت آن با اصول سیاست خارجی بیمعنا خواهد بود. د) نرمش قهرمانانه بیانی دیگر از سهگانهی «عزت، حکمت و مصلحت» سهگانهی «عزت، حکمت و مصلحت» چارچوب تعیین روشها و ابتکارات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. مقام معظم رهبری در این باب میفرمایند: «عزت وحکمت و مصلحت، یک مثلث الزامی برای چارچوب ارتباطات بینالمللی ماست. عزت: الاسلامی علو و لا یعلی علیه، لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا… عزت یعنی تحمیل هیچ کس را قبول نکردن… ملت ما باید در روابط بینالمللی خواری نبیند و اهانت نشود. هیچ کس حق ندارد اهانت به ملت ایران را در کمترین برخورد با دیگران قبول کند. اگر کسی اهانتپذیر است، برای خودش اهانتپذیر است؛ برای ملت ایران نمیشود؛ حق ندارد. ملت ایران، ملتی سرافراز و بزرگ و جاندار است و نشان داده است که قدرت حضور درصحنههای دنیا را دارد… حکمت یعنی حکیمانه و سنجیده کار کردن. هیچ گونه نسنجیدگی را نباید در اظهارات دیپلماتیک و هر آنچه که مربوط به سیاست خارجی و ارتباطات جهانی است، راه داد. همه چیز باید سنجیده باشد. و اما مصلحت. مراد، مصلحت شخص من و شما نیست که اگرما این اقدام را کردیم، ممکن است برایمان گران تمام بشود. نه، گران هم که تمام بشود، مگر ما که هستیم؟ اگر کاری به مصلحت کشور و به مصلحت انقلاب است، ولی به مصلحت شخص من نیست، گو مباش، چه اهمیتی دارد؟ مصلحت یعنی مصلحت انقلاب و اینمصلحت همهجانبه است.»[6] پینوشتها: [1] بیاناتدر دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 26 شهریور 1392. منبع : www.borhan.ir |
|