به مناسب چهلمین روز از جنایت رژیم شاه در حمله به مدرسه فیضیه در 2 فروردین 1342ش و ضرب و شتم طلاب و به شهادت رساندن طلبه جوان سیدیونس رودباری، امام خمینی پیامی افشاگرانه صادر کرده و در این پیام از پدر پیر سیدیونس که به محضر امام رسیده بود یاد کرده و به او […]
کد خبر : 8170 | 9:22 ق.ظ |
۲۸ اسفند , ۱۳۹۲

به مناسب چهلمین روز از جنایت رژیم شاه در حمله به مدرسه فیضیه در 2 فروردین 1342ش و ضرب و شتم طلاب و به شهادت رساندن طلبه جوان سیدیونس رودباری، امام خمینی پیامی افشاگرانه صادر کرده و در این پیام از پدر پیر سیدیونس که به محضر امام رسیده بود یاد کرده و به او تسلیت گفت. گفتنی است که اولین شهید نهضت امام و تنها شهید واقعه 2 فروردین شهید سیدیونس رودباری است که 2 ماه قبل از قیام عمومی مردم در 15 خرداد 42 به شهادت رسیده است و گیلان مفتخر است که در عرصه مبارزات انقلاب اسلامی، پیشگام بوده است.
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
چهل روز از مرگ و ضرب و جرح عزيزان ما گذشت. چهل روز است بازماندگان كشتگان مدرسه فيضيه بر عزيزان خود سوگوارى مىكنند. ديروز پدر قد خميده مرحوم سيد يونس رودبارى «1»، كه آثار عظمت مصيبت چهرهاش را درهم شكسته بود، به ملاقات من آمد. با چه زبان مىشود مادرهاى فرزند مرده و پدرهاى غمديده را تسليت داد؟ بايد به پيغمبر اسلام- صلى اللَّه عليه و آله- و امام عصر- عجل اللَّه تعالى فرجه- عرض تسليت كرد. ما براى خاطر آن بزرگواران سيلى خورديم و جوانان خود را از دست داديم. جرم ما حمايت از اسلام و استقلال ايران است. ما براى اسلام اين همه اهانت شده و مىشويم. ما در انتظار حبس و زجر و اعدام نشستهايم. بگذار دستگاه جبار هر عمل غير انسانى كه مىخواهد بكند، دست و پاى جوانان ما را بشكند، مريضهاى ما را از مريضخانهها بيرون كند، ما را تهديد به قتل و هَتْك اعراض «2» كند، مدارسِ علم دين را خراب كند، كبوتران حرمِ اسلام را از آشيانه خود آواره كند
در اين چهل روز ما نتوانستيم احصائيه «3» مقتولين و مصدومين و غارتشدگان را درست به دست بياوريم. نمىدانيم چند نفر در زير خاك، و چند نفر در سياهچالهاى زندانها، و چند نفر در پنهانى به سر مىبرند. چنانكه بعد از سالهاى دراز، عدد مقتولين مسجد گوهرشاد «4» را، كه با كاميونها حمل كردند، نمىدانيم
اشكال بزرگ آن است كه به هر دستگاهى رجوع مىشود مىگويند اينها كه شده است به امر اعليحضرت است، و چارهاى نيست. از نخست وزير تا رئيس شهربانى و فرماندار قم همه مىگويند فرمان مبارك است! مىگويند جنايات مدرسه فيضيه به دستور ايشان است؛ به دستور اعليحضرت مريضها را از مريضخانه بيرون كردند؛ دستور ايشان است كه اگر در جواب حضرت آيت اللَّه حكيم كارى انجام دهيد، كماندوها و زنهاى هر جايى را به منازل شماها بريزيم، و شماها را بكشيم و خانه هاتان را غارت كنيم؛ دستور اعليحضرت است كه بدون مجوز قانونى طلاب را بگيريم و به لباس سربازى درآوريم؛ دستور اعليحضرت است كه به دانشگاه بريزند و دانشجويان را بكوبند. مأمورين تمام قانونشكنيها را به شاه نسبت مىدهند. اگر اينها صحيح است، بايد فاتحه اسلام و ايران و قوانين را خواند! و اگر صحيح نيست، و اينها به دروغ جرمها و قانونشكنيها و اعمال غير انسانى را به شاه نسبت مىدهند، پس چرا ايشان از خود دفاع نمىكنند تا تكليف مردم با دولت روشن شود و عمال جرم را بشناسند، و در موقع مناسب به سزاى اعمال خود برسانند؟
كراراً تذكر دادهام كه اين دولت «5» سوء نيت داشته و با احكام اسلام مخالف است. نمونههاى آن يكى پس از ديگرى ظاهر مىشود. وزارت دادگسترى دولت، با طرحهاى خود و الغاى اسلام و رجوليت از شرايط قضات، مخالفت خود را با احكام مسلّمه اسلام ظاهر كرد. از اين به بعد بايد در اعراض و نفوس مسلمين، يهود و نصارى و دشمنان اسلام و مسلمين دخالت كنند. منطق اين دولت و بعضى اعضاى آن محو اسلام است. تا اين دولت غاصب ياغى سر كار است، مسلمين روز خوش نخواهند ديد
من نمىدانم اين همه بىفرهنگى و جنايات براى نفت قم است، و حوزه علميه بايد فداى نفت شود؟ يا براى اسرائيل است، و ما را مزاحم پيمان با اسرائيل در مقابل دوَل اسلامى مىدانند؟ در هر صورت ما بايد نابود شويم؛ اسلام و احكام اسلام و فقهاى اسلام بايد فدا شوند. دستگاه جبار گمان كرده است با اين اعمال غير انسانى و فشارها مىتواند ما را از مقصد خود، كه جلوگيرى از ظلم و خودسريها و قانونشكنيها و حفظ حقوق اسلام و ملت و برقرارى عدالت اجتماعى كه مقصد بزرگ اسلام است، منصرف كند. ما از سربازى فرزندان اسلام هراسى نداريم؛ بگذار جوانان ما به سربازخانه بروند و سربازان را تربيت كنند و سطح افكار آنها را بالا ببرند؛ بگذار در بين سربازان افراد روشن ضمير و آزادمنشى باشند تا بلكه به خواست خداوند متعال ايران به آزادى و سربلندى نايل شود
ما مىدانيم كه صاحب منصبان معظم ايران، درجه داران محترم، افراد نجيب ارتش، با ما در اين مقاصد همراه و براى سرافرازى ايران فداكار هستند. من مىدانم درجه دارانِ با وجدان راضى به اين جنايات و وحشيگريها نيستند. من از فشارهايى كه بر آنها وارد مىشود مطلع و متأسفم. من به آنها براى نجات اسلام و ايران دست برادرى مىدهم. من مىدانم قلب آنها از تسليم در مقابل اسرائيل مضطرب است، و راضى نمىشوند ايران در زير چكمه يهود پايمال شود
من به سران ممالك اسلامى و دوَل عربى و غير عربى اعلام مىكنم: علماى اسلام و زعماى دين و ملت ديندار ايران و ارتش نجيب، با دول اسلامى برادر است و در منافع و مضار همدوش آنهاست؛ و از پيمان با اسرائيل، دشمن اسلام و دشمن ايران، متنفر و منزجر است. اين جانب اين مطلب را به صراحت گفتم. بگذار عمال اسرائيلى به زندگى من خاتمه دهند
مناسب است ملت مسلمان- در ايران و غير ايران- روز چهلم فاجعه بزرگ اسلام يادى از مصيبتهاى وارده بر اسلام و حوزههاى اسلامى بكنند؛ و در صورتى كه عمال دولت مانع نشوند، مجالس سوگوارى داشته باشند و بر مسببين اين فجايع نفرين كنند.
روح اللَّه الموسوي الخمينى