صفحه نخست ارتباط با ما ورود اعضا






جواد الائمه(ع)؛ امامی بخشنده، با دستانی سخاوتمند

امامی که  چون رودی خروشان اما زلال  بی مهابا می بخشد و می درخشد و در زندگی شیعه، همواره  جاری و ساری است. امامی که خبرهای ما از او به دلیل محدودیت های سیاسی و زندگی توام با تقیه او چندان گسترده نیست . رهبری با عمری کوتاه و در عین حال تحت کنترل توسط […]

کد خبر : 20846 | 7:43 ق.ظ | ۳۰ فروردین , ۱۳۹۵

جوادالائمه ۱۵

امامی که  چون رودی خروشان اما زلال  بی مهابا می بخشد و می درخشد و در زندگی شیعه، همواره  جاری و ساری است.

امامی که خبرهای ما از او به دلیل محدودیت های سیاسی و زندگی توام با تقیه او چندان گسترده نیست . رهبری با عمری کوتاه و در عین حال تحت کنترل توسط عوامل قدرت.

نامش را محمد نهادند. او را به کنیه اباجعفر ثانی و ابن الرضا می شناختند و با القاب زیبای جواد و تقی می خواندند.

میلادش در جمعه دهم رجب سال ۱۹۵ هجری قمری رقم خورد و در آخر ذی القعده ۲۲۰ هجری قمری نیز به سوی ملکوت اعلی شتافت.

او تنها ۲۵ بهار را دید که به دستور معتصم عباسی (برادر مامون الرشید) به دست ام الفضل (دختر مامون عباسی) شربت شهادت نوشید تا خط سرخ شهادت که  میراث پاکان روزگار بود در وجود پاک و مطهر ایشان نیز امتداد یابد.

مامون بعد از شهادت حضرت رضا (ع) به بغداد آمد و مقر حکومت خود را آنجا قرار داد و چون شنید که علمای شهرها به مدینه رفته اند و آن بزرگوار را به امامت پذیرفته اند به هراس افتاد.

مامون که سرمست از شهادت امام علی ابن موسی الرضا (ع ) به تداوم حکومت خویش می اندیشید از نفوذ کلام و روحانیت فرزندش امام جواد به خوبی آگاه بود و می دانست این جذبه معنوی دیر یا زود دلهای مومنان را به خود جذب خواهد کرد. به همین سبب چاره ای جز کنترل این مرد خدا نداشت.

جایگاه والای این امام کم سن و سال درنگاه اهل دل،  مانع از اتخاذ سیاست های خشن و دشمنی های آشکار می شد  به همین سبب مأمون دختر خود را به عقد وی درآورد و او را داماد خود کرد. تصمیمی فریبکارانه و ظاهر فریبانه تا از این رهگذر بتواند از طرفی امام را در کنترل خود داشته باشد و از طرف دیگر آمد و شد شیعیان و تماس های آنان را با آن حضرت زیر نظر بگیرد. در عین حال او با این نیرنگ،  خود را دوست دار اهل بیت نیز نشان داد.

این کنترل های حساب شده و زیرکانه که زندگی امام جواد تا امام حسن عسگری (ع) را در بر می گرفت شعاع فعالیت های آنها را بسیار محدود می کرد. به همین دلیل تعداد پرورش یافتگان آنان نسبت به زمان امام محمد باقر و امام جعفر صادق (ع) کاهش چشمگیری داشت.

بنابر این جای تعجب نیست که مجموع احادیثی که از امام جواد  نقل شده تنها ۲۵۰ حدیث باشد  اما با توجه به همین عمر کوتاه نام شخصیت هایی ارزشمند به عنوان تربیت یافتگان مکتب این امام همام در تاریخ می درخشد.

على بن مهزیار، احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى، زکریا بن آدم، محمد بن اسماعیل بن بزیع، حسین بن سعید اهوازى، احمد بن محمد بن خالد برقى  از این جمله اند.

زندگی بسامان، وجود نورانی و دستانی که بی مهابا می بخشید. امام جواد (ع) را در قلب های مومنین جای  می داد و مهر و محبت او را در ذهن و  ضمیر آنان می نشاند. این تاثیر گذاری و نفوذ، اهل قدرت را مثل همیشه نگران می ساخت. بعد از مرگ مامون برادرش معتصم در سال ۲۲۰ به خلافت نشست  و در همان سال این امام را از مدینه به بغداد فراخواند. امام جواد در ماه محرم سال ۲۲۰هجری به بغداد وارد شد. معتصم که عموی ام الفضل زوجه حضرت جواد بود، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند. علت این امر،  این اندیشه شوم بود که مبادا خلافت از بنی عباس به علویان منتقل شود.

این دو فرد با فرستادن انگور مسموم به خانه امام و به دست ام فضل که انگور را در پیش روی امام نهاد امام جواد را به شهادت رساندند. ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع ) گذاشت، و از انگورها تعریف و توصیف کرد و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در این امربه او اصرار کرد.

امام جواد (ع) مقداری از آن انگور را تناول فرمود. چیزی  نگذشت که آثار سم را در وجود او پدیدار شد  و درد و رنج شدیدی بر آن حضرت عارض گشت  تا عاقبت این عمر کوتاه و سراسر رنج ومظلومیت به وسیله همین زهر به اتمام رسید و علتی شد تا روح پاکش به سوی معدن همه پاکی ها پروازی عاشقانه داشته باشد.

امام نهم ما در آخر ماه ذیقعده سال ۲۲۰ به سرای جاوید شتافت. قبر مطهرش در کاظمیه یا کاظمین  زیارتگاه شیعیان و دوستداران اوست.

شعیانی که دل به کلامش بسته اند و راهروی صادقانه از اندیشه هایش را آرزو دارند. آنان هنوز به این جملات از زبان مبارک آن امام جاری شده گوش سپرده اند و جان و دل به زلال جاریش مصفی می کنند.
آنجا که فرمود:
اعتماد به خدای متعال،  بهای هر چیز گران قیمت ونردبانی برای نیل به هر جایگاه بلند است. (الثقه بالله تعالی ثمن لکل غال و سلم لکل عال)
عزت مومن بی نیازی او از مردم است. (عز المومن غناه عن الناس)

چگونه واگذارده به خود شود کسی که خدا را کفیل خود قرار داده است؟ و چگونه نجات می یابد کسی که خدا در صدد اوست؟ کسی که اعتماد به غیر خدا پیدا کند خداوند او را به خودش وا می گذارد. (کیف یضیع من الله تعالی کافله و کیف ینجو من الله تعالی طالبه من انقطع الی غیر الله و کله الله الیه.)

کسی که بدون علم کاری را انجام دهد فساد آن بیشتر از اصلاح است. (و من عمل بغیر علم ما افسده اکثر مما یصلح)

*برگرفته از کتاب چهارده معصوم اثر آیت الله حسین مظاهری انتشارات کانون پرورش کودکان و نوجوانان ، چاپ اول ۱۳۶۳ و سایت شهید آوینی به نشانی avini.com






تمامی حقوق اين وب سايت متعلق به شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان گیلان می باشد