صفحه نخست ارتباط با ما ورود اعضا






آیت الله بهجت به امام گفتند از لوطی‌ها استفاده کن، امام هم به طیب نامه داد

اشاره: آیت الله حائری شیرازی امام جمعه سابق شیراز چند سالی است که به قم آمده اند و عهده دار تدریس اخلاق شده اند. درس اخلاقی که چند سالی بود رو به کم رنگ شدن گذاشته بود. درس اخلاق آیت الله شیرازی در حال حاضر شاخص ترین درس اخلاق حوزه علمیه قم است از این […]

کد خبر : 21080 | 8:10 ق.ظ | ۱۸ اردیبهشت , ۱۳۹۵

آیت الله بهجت ۱۲۳

اشاره: آیت الله حائری شیرازی امام جمعه سابق شیراز چند سالی است که به قم آمده اند و عهده دار تدریس اخلاق شده اند. درس اخلاقی که چند سالی بود رو به کم رنگ شدن گذاشته بود. درس اخلاق آیت الله شیرازی در حال حاضر شاخص ترین درس اخلاق حوزه علمیه قم است از این استاد اخلاق حی،‌ شرح حال عارف و سالک الهی آیت الله بهجت را می شنویم.

به عنوان اولین سوال، چه چیزی آیت الله بهجت را آیت الله بهجت کرد؟

خداوند به انسان یک استاد اخلاقِ درونی داده است. انسان می تواند به استاد اخلاق درون خود وفا دار باشد و یا جفا کار. حالا اگر کسی به استاد اخلاق درونی خود وفادار باشد به استاد اخلاق بیرونی هم می تواند وفادار باشد. آن استاد دیگر همان حرفی که خضر به موسی زد را به او نمی گوید که تو طاقت نداری همراه ما راه بیایی. اینکه آیت الله بهجت موقعیت چنینی دارد مربوط است به تربیت آیت الله قاضی. و اینکه آیت الله بهجت از آیت الله قاضی توانسته اینگونه بهره مند شود به خود ایشان مربوط می شود که از کودکی تقید داشته به عقلی که خدا به عنوان استاد اخلاق به هر انسانی عطا فرموده است.

از خاطراتتان با آیت الله بهجت موردی را برای ما نقل بفرمایید.

یک زمانی از پل آهنچی قم در مسیری با ایشان هم قدم شدم. البته کوتاه و شاید ۲۰ قدم با هم بودیم. سلام کردم و ایشان فرمودند اگر امیرالمومنین علیه السلام را می گذاشتند که کار خودشان را انجام دهد خیلی وضع بهتری داشتیم. در اصل ایشان از هر موقعیتی استفاده می کردند تا ترویج معارف الهی و اهل بیت و دفاع از مکتب اهل بیت و انسانیت استفاده می کردند. این خصوصیت بارز ایشان بود. و ایشان تقید داشتند به این مسئله ای که همواره می گفتند علم و عمل. به آنچه می دانید عمل کنید.

در یک گفت و گویی خاطرم هست که شما فرمودید از نظر روحی به هم ریخته بودید و رفتید خدمت آیت الله بهجت و توصیه ای سازنده داشتند آن خاطره را نقل می فرمایید؟

به ایشان عرض کردم به خودم خیلی بد بین هستم؛ آن‌قدر وضعم خراب است که خودم را لایق این نمی دانم به یک مسلمانی دستی بدهم. ایشان فرمودند: اگر با دیگرانش بود میلی؛ چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟

ادامه دادند که اگر خانه ای را بخواهند از نو بنا کنند باید اول خرابش کنند و بعد از نو بسازند. به من آرامش دادند و گفتند عیبی ندارد و تحمل کن.

در مصاحبه دیگری هم از آقای دولابی به عنوان دوست و رفیق و از آیت الله بهجت به عنوان استاد یاد کردید؟ می دانیم که شما شاگرد ایشان نبوده اید؛ منظورتان از این کلام چه بود؟

پیش شرط آیت الله قاضی برای پذیرش شاگرد این بود که شاگردش مجتهد باشد؛ چرا که ایشان معتقدند کسی که می خواهد این راه را بیاید باید متناسب با حدود الهی باشد. حافظ حدود الله باشد. باید مجتهد باشد تا عالم به حدود الهی باشد؛‌ و متقی باشد تا حافظ حدود الهی باشد. اگر مجتهد نباشد نمی تواند عالم به حدود الهی باشد. آن وقت کسانی که مجتهد نبودند اما در سلوک، مشوق هستند اینها رفقای صالح هستد امثال آقای دولابی. استادها امثال آقای قاضی هستند؛ چرا که تا کسی مجتهد و عالم به حدود الهی نباشد نمی تواند حافظ به حدود باشد. و تا حافظ حدود الهی نباشد نمی تواند جهاد اکبر به نتیجه برسد. جهاد اکبر از جهاد اصغر کمتر نیست. درباره جهاد اصغر که گفته می شود،‌ کسی که جهاد کند در رکاب کسی که عالم به حدود الهی نیست، مثل این است که گوشت مردار و گوشت خنزیر خورده باشد. «الجهاد مع الامیر الجائر،‌ کاکل المیته و الخنزیر» جهاد در رکاب امیر جائر تا جایی که جانش از دست نرود می تواند انجام دهد. علتش هم این است که اساس کار حفظ حدود الهی ست. کسی با امام سجاد علیه السلام در مناسک حج برخورد می کنند،‌ و دید که حضرت مشغول پرداختن به مناسک حج می خواهند باشند. در آن زمان مردم می رفتند برای مقابله با دیلم و مازندران. با بی ادبی به حضرت گفت:‌ جهاد و مشکلات جبهه را رها کرده اید و رو به حجِ‌ نرم و راحت آورده ای؟ بعد هم آیه جهاد را می خواند. «ان الله اشتری من المومنین انفسهم ….» که اشاره می کند فوز عظیم جهاد است. به حضرت می گوید فوز عظیم جهاد است، نه حج. حضرت به وی می فرماید آیه بعد را هم بخوان. که اشاره می کند به حافظون لله. اگر دیدید جهاد را کسانی هدایت و فرماندهی می کنند که حافظون لله هستند ما حج را رها می کنیم و به جهاد می رویم. اما اگر دیدید که فرماندهان جهاد حافظ حدود الهی نیستند جهاد را رها می کنیم و به حج می پردازیم؛ چراکه در جهت مدیریت هدایت می شویم و تابع فرمانده هستیم، و در جهاد تابع فرماندهی هستیم که حافظ حدود الهی نیست،‌ ولی در حج هر کس عمل خود را انجام می دهد. درست است حج دسته جمعی ست،‌ ولی تابع مدیریت و فرماندهی نیست و مسئله شخصی ست.

لذا جهاد بدون حفظ حدود الله می شود مثل خوردن گوشت خنزیر است و جهاد اکبر نیز تربیت نفوس است و آن اگر با علم به حدود الهی و حفظ حدود الهی باشد همان فوز عظیم است. یا به عبارتی دیگر فوز اعظم است. اگر نباشد از آن بدتر است.

عده ای تصور دارند که آیت الله بهجت هیچ دخالتی در سیاست و مبارزات سیاسی چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب نداشتند. نظر و تحلیل حضرت عالی در این بحث چیست؟

کسانی که مدعی این مدعا هستد که آیت الله بهجت هیچ کمکی به انقلاب نکرد یک مورد بیاورند که اینگونه باشد. بر عکس ایشان کمک حال انقلاب بودند و حمایت کردند حتی قبل از انقلاب و در زمان نهضت.

به عنوان نمونه آیت الله بهجت در ایام نیمه خرداد شروع نهضت، نامه ای به امام می دهند و می گویند لازم است برای این حرکت از کسانی که حتی لوطی هستند و خیلی مذهبی نیستند نیز استفاده کنید. لذا امام نامه ای به طیب می دهد و طیب نیز دسته راه اندازی می کند و زیر شکنجه به شهادت می رسد. به طیب فشار می آوردند که بگو از امام پول گرفتم تا این کار ها را انجام دهم ولی قبول نمی کرد و می گفت من به سادات نمی توانم دروغ ببندم. 

این ظاهرا نتیجه نامه آیت الله بهجت بود.

گفتگو از: وبسایت فردا؛ محمد نگینی






تمامی حقوق اين وب سايت متعلق به شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان گیلان می باشد