صفحه نخست ارتباط با ما ورود اعضا







مرا دل نگران کردی!

فرانسه که بودیم، یک روز خانم به منزل یکی از فامیل هایشان مهمانی رفتند. موقع برگشتن، دو ساعت از وقتی که به امام گفته بودند که بر می گردند، دیرتر شده بود. آقا که همه کارهایشان را با ساعت و دقیقه تنظیم می کردند، سه بار از اتاق به آشپزخانه آمدند و پرسیدند:«خانم نیامدند؟» دفعه […]

کد خبر : 2421 | 7:56 ق.ظ | ۲۳ اردیبهشت , ۱۳۹۲

امام13

فرانسه که بودیم، یک روز خانم به منزل یکی از فامیل هایشان مهمانی رفتند. موقع برگشتن، دو ساعت از وقتی که به امام گفته بودند که بر می گردند، دیرتر شده بود. آقا که همه کارهایشان را با ساعت و دقیقه تنظیم می کردند، سه بار از اتاق به آشپزخانه آمدند و پرسیدند:«خانم نیامدند؟»

دفعه سوم گفتند: «نگران شدم، شما نمی توانید وسیله ای پیدا کنید که تماس بگیریم؟»

تا این که خانم آمدند.

آن وقت با یک محبّت خاصّی رو به روی خانم نشستند و فقط گفتند:

مرا دل نگران کردی!

* خانم مرضیه حدیده چی (دباغ)

بر گرفته از کتاب “زندگی به سبک روح الله” نوشته “علی اکبر سبزیان”






تمامی حقوق اين وب سايت متعلق به شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان گیلان می باشد