صفحه نخست ارتباط با ما ورود اعضا







تو نباید بشوری!

احترام مرا نگه می داشتند وحتی حاضر نبودند که من در خانه کار کنم. همیشه می گفتند: «جارونکن» اگر می خواستم لب حوض روسری بچه را بشویم می آمدند و می گفتند: «بلند شو. تونباید بشوری» پشت سر ایشان اتاق را جارو می کردم و وقتی در منزل نبودند لباس بچه را می شستم. یک […]

کد خبر : 2552 | 7:27 ق.ظ | ۲۹ اردیبهشت , ۱۳۹۲

امام18

احترام مرا نگه می داشتند وحتی حاضر نبودند که من در خانه کار کنم. همیشه می گفتند: «جارونکن» اگر می خواستم لب حوض روسری بچه را بشویم می آمدند و می گفتند: «بلند شو. تونباید بشوری»

پشت سر ایشان اتاق را جارو می کردم و وقتی در منزل نبودند لباس بچه را می شستم. یک سالی که به امام زاده قاسم رفته بودیم، کسی که همیشه در منزلمان کار می کرد با ما نبود، بچه ها بزرگ شده و دخترها شوهر کرده بودند، وقتی ناهار تمام شد من نشستم لب حوض تا ظرفها را بشورم، ایشان همین که دیدند، دارم ظرفها را می شورم به فریده که منزل ما بود گفتند: «فریده بدو، خانم دارد ظرف می شورد.» فریده دوید و آمد، ظرف ها را از من گرفت و شست.

*همسر امام(ره)

بر گرفته از کتاب “زندگی به سبک روح الله” نوشته “علی اکبر سبزیان”






تمامی حقوق اين وب سايت متعلق به شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان گیلان می باشد