صفحه نخست ارتباط با ما ورود اعضا







حضرت امام(ره) در اولین سخنرانی بعد از آزادی بر دشمن خروشید

حضرت امام(ره) در اولین سخنرانی بعد از آزادی، در مسجد اعظم ، روضۀ جانسوزی از عاشورای پانزدهم خرداد را که حدود یازده ماه از آن می‌گذشت، خواندند. او که خود حسین(ع) زمان بود، نقش زینب(س) را نیز در رساندن پیام خون شهیدان ایفا کرد…. عظمت و شخصیت حضرت امام (ره) به سان کوهی بود بسیار […]

کد خبر : 8390 | 9:14 ق.ظ | ۱۶ فروردین , ۱۳۹۳

امام خمینی

حضرت امام(ره) در اولین سخنرانی بعد از آزادی، در مسجد اعظم ، روضۀ جانسوزی از عاشورای پانزدهم خرداد را که حدود یازده ماه از آن می‌گذشت، خواندند. او که خود حسین(ع) زمان بود، نقش زینب(س) را نیز در رساندن پیام خون شهیدان ایفا کرد….

عظمت و شخصیت حضرت امام (ره) به سان کوهی بود بسیار بزرگ که قله رفیعش در ورای ابرهای طبیعت سر به آسمان معنویت و عبودیت حق ساییده و با پیوند سرچشمه لایزال هستی،‌ وجودش از زلال معرفت سیراب گردیده بود و از گستره پیرامونش،‌ چشمه سارهای حکمت، جاری شده بود و تشنه کامان آب حیات را سرمست شوق وصال می‌نمود.

عظمت شخصیت امام(ره) و عمق و گستردگی آن حتی برای نزدیک ترین افراد و برجسته ترین شاگردان ایشان قابل دسترسی و شناخت دقیقه نبود و کسی را هم یارای چنین ادعایی نیست، با این همه هر کس متناسب با درک و ظرفیت خویش و از بعد ظاهری و اثباتی،‌ قطره‌ای از دریای حکمت و فرزانگی امام(ره) را چشیده است و با جمع آوری این قطره هاست که جویبارهایی از آن دریای فضیلت برای تشنه کامان تاریخ و نسل های آینده، جاری می شود.

“محمد حسین رحیمیان” نویسنده کتاب “یادها و یادداشت‌هایی از زندگی امام خمینی قدس سره” می‌نویسد: این بنده ناچیز بیش از نیمی از عمرم را به سان خاری،‌ در کنار گل بی خار وجودش سر کردم، ولی به دلیل قابلیت، کمتر از طراوت و زیبایی ملکوتیش بهره مند شدم و بی گمان آنچه از او نصیبم شد، قطره ای بود از دریا و در عین حال آنچه از درک احساسم با قلم شکسته در قالب الفاظ ناقص می‌آید باز هم قطره ای است از دریا!

آنچه در زیر می‌آید هرگز نمی‌تواند معرف شخصیت والای حضرت امام باشد، بلکه فقط گوشه‌ای است از داستان آشنایی “محمد حسن رحیمیان” و خاطراتی چند از آنچه مستقیما شاهد و مرتبط با آن بوده است و البته در چند موردی که نقل صدها خاطره ای  است که از دیگران شنیده است.

جشن آزادی

در آن ایام قم یکپارچه نورو سرور بود. جشنی عظیم و تاریخی ک از برگهای زیبای تاریخ انقلاب است در مدرسه فیضیه با شرکت دهها هزار نفر از سرتاسر ایران، برپا  گردید. در این جشن، حجره ما شماره 26 را با خط درشت بالای سر‌آن نوشته بودم ، در کنار زاویۀ معروف ” بالخیر” مرکز تهیه و توزیع هزاران کیسۀ نقل بود و …

جشنها تا هفته‌های متوالی ادامه داشت. جشنهایی که در مساجد و تکایا نمی‌گنجید و هر شب در یکی از خیابانهای اصلی قم برپا می‌شد و حضرت امام نیز شخصاً در برخی از آنها شرکت می‌کردند.

در یکی از شبها که جشن باشکوهی درخیابان حد فاصل میدان ” شهید مطهری” و میدان ” شهید سعیدی” برگزار شده بود، در پایان و بعد از سخنرانی جناب آقای ” مروارید” طبق برنامه قبلی تعدادی اعلامیه_ قطعنامۀ معروف که توسط آقای ” علی حجتی کرمانمی” درجشن فیضیه خوانده شد _ را پخش کردم و در همان حال دستگیر شدم، ولی باتوجه به تراکم جمعیت و ریختن تتمه اعلامیه‌ها از زیر عبا جمعیت برای برداشتن آنها هجوم آوردند و همین وضعیت زمینه را مساعد کرد تا ضمن دستپاچه شدن فرد ساواکی ورو کردن به پشت سر و دیدن انبوه اعلامیه‌ها در دست مردم، موفق شدم با یک حرکت سریع دستم را از دست ساواکی کشیده و میان انبوه جمعیت محو شدم وخلاصه ضمن پخش تمام اعلامیه‌ها فرارکنم.

ایفای دو نقش

حضرت امام(ره) در اولین سخنرانی بعد از آزادی، در مسجد اعظم ، روضۀ جانسوزی از عاشورای پانزدهم خرداد را که حدود یازده ماه از آن می‌گذشت، خواندند. او که خود حسین ( ع) زمان بود، نقش زینب(س) را نیز در رساندن پیام خون شهیدان ایفا کرد….

از کودکان بی‌پدر، مادرهای جوان از دست داده، زنهای برادر مرده و … سخن گفت و از جنایات رژیم ستم شاهی پرده برداشت و بیش از پیش بر دشمن خروشید و چرخ نهضت را تحرکی مضاعف بخشید.

در آن روز و آن مجلس،‌ طوفانی از احساسات و خشم و نفرت از یزید و یزیدیان زمان برخاست. درعمرم چنین گریه و شیونی ندیده بودم و خود هم تا آن روز آنچنان گریه نکرده بودم.( 25/2/43)

در تابستان

تابستان سال 43 فرا رسید. حوزه تعطیل شد و اینجانب برای  مدتی کوتاه به اصفهان رفتم، ولی در این مدت هم طاقت دوری امام(ره) را نداشتم و هر چند روز یک بار به بهانه انجام دادن کاری و رساندن نامه و وجهی، به قم مشرف می شدم.

یک بار که برای بازگشتن عجله داشتم، قبل از ظهر بود که به منزل امام(ره) رسیدم و بلافاصله اذن حضور یافتم و در اندرونی درحالی که مشغول مطالعه بودند به دست بوس نائل شدم.

نامه و امانتی پدر گرامیم را تقدیم کردم و فی المجلس قبضها را خودشان نوشتند و مهر کردند و پاسخ نامه را مرقوم فرمودند و آن را با تفقد و لطف کریمانه همراه نمودند.






تمامی حقوق اين وب سايت متعلق به شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان گیلان می باشد