صفحه نخست ارتباط با ما ورود اعضا







برخورد قابل تامل حضرت امام(ره) در ملاقات با برندگان مسابقه قرائت قرآن

حضرت امام(ره) در یک مراسم ملاقات در حسینیه جماران به طور استثنایی به جای آنکه در جایگاه، روی صندلی بنشینند – با آنکه صندلی را مثل همیشه آماده کرده بودند – روی زمین نشستند. عظمت و شخصیت حضرت امام(ره) به سان کوهی بود بسیار بزرگ که قله رفیعش در ورای ابرهای طبیعت سر به آسمان […]

کد خبر : 9478 | 10:16 ق.ظ | ۴ خرداد , ۱۳۹۳

امام خمینی57

حضرت امام(ره) در یک مراسم ملاقات در حسینیه جماران به طور استثنایی به جای آنکه در جایگاه، روی صندلی بنشینند – با آنکه صندلی را مثل همیشه آماده کرده بودند – روی زمین نشستند.

عظمت و شخصیت حضرت امام(ره) به سان کوهی بود بسیار بزرگ که قله رفیعش در ورای ابرهای طبیعت سر به آسمان معنویت و عبودیت حق ساییده و با پیوند سرچشمه لایزال هستی،‌ وجودش از زلال معرفت سیراب گردیده بود و از گستره پیرامونش،‌ چشمه سارهای حکمت، جاری شده بود و تشنه کامان آب حیات را سرمست شوق وصال می‌نمود.

عظمت شخصیت امام(ره) و عمق و گستردگی آن حتی برای نزدیک ترین افراد و برجسته ترین شاگردان ایشان قابل دسترسی و شناخت دقیق نبود و کسی را هم یارای چنین ادعایی نیست، با این همه هر کس متناسب با درک و ظرفیت خویش و از بعد ظاهری و اثباتی،‌ قطره ای از دریای حکمت و فرزانگی امام(ره) را چشیده است و با جمع آوری این قطره‌هاست که جویبارهایی از آن دریای فضیلت برای تشنه کامان تاریخ و نسل‌های آینده، جاری می‌شود.

“محمد حسین رحیمیان” نویسنده کتاب “یادها و یادداشت‌هایی از زندگی امام خمینی قدس سره” می‌نویسد: این بنده ناچیز بیش از نیمی از عمرم را به سان خاری،‌ در کنار گل بی خار وجودش سر کردم، ولی به دلیل قابلیت، کمتر از طراوت و زیبایی ملکوتیش بهره مند شدم و بی گمان آنچه از او نصیبم شد، قطره ای بود از دریا و در عین حال آنچه از درک احساسم با قلم شکسته در قالب الفاظ ناقص می‌آید باز هم قطره ای است از دریا!

آنچه در زیر می‌آید هرگز نمی‌تواند معرف شخصیت والای حضرت امام(ره) باشد، بلکه فقط گوشه‌ای است از داستان آشنایی “محمد حسن رحیمیان” و خاطراتی چند از آنچه مستقیما شاهد و مرتبط با آن بوده است و البته در چند موردی که نقل صدها خاطره ای  است که از دیگران شنیده است.

پنج کار در یک زمان

حضرت امام(ره) در بسیاری از اوقات، در آن واحد و همزمان به کارهای متعدد اشتغال داشتند. در این رابطه چند نمونه از مشاهده‌های خود را نقل می‌کنم:

در یکی از روزهای اوایل فروردین 68 حدود ساعت هفت بعدازظهر، حضرت امام(ره) حقیر را برای انجام کاری احضار فرمودند. وقتی مشرف شدم، حدود یک ساعت از مغرب گذشته بود. حضرت امام(ره) درحالی که هنوز مشغول تعقیبات نماز مغرب و عشاء بودند: 1. تسبیح در دستشان بود و ذکر می‌گفتند 2. به پشت خوابیده بودند و با بالا و پایین بردن پاهایشان نرمش مخصوصی را که پزشک توصیه کرده بود، انجام می‌دادند 3. تصویر بدون صدای تلویزیون روشن بود و سیما را مدنظر داشتند 4. به صدای رادیو گوش می‌دادند 5. علاوه بر همه این امور، علی، نوه عزیزشان در حالی که سعی می‌کرد از حرکتهای امام(ره) تقلید کند، در کنارشان دراز کشیده بود. گفتن ذکر، استماع اخبار، دیدن سیما و انجام نرمش مانع از ابراز عطوفت نسبت به کودک خردسال فرزندشان نمی‌شد و همواره او را نیز مورد تفقد و نوازش پدرانه قرار می‌دادند. بدین ترتیب، حضرت امام(ره) را در یک زمان واحد به پنج کار جداگانه مشغول یافتم. به طور مکرر شاهد بودیم که حضرت امام(ره) به هنگام قدم زدن عصرانه- به عنوان ورزش که خود کاری مهم و لازم برای تأمین سلامت معظم‌له در راستای “قو علی خدمتک جوارحی” خدمت به دین خدا بود در دستی تسبیح داشتند و به ذکر خدا مشغول و در دست دیگر، رادیویی کوچک داشتند و با استماع آن، در جریان مسائل داخل و خارج قرار می‌گرفتند.

بدین‌سان می‌توان گفت که عمر واقعی حضرت امام(ره)، نه هشتاد و هفت سال که از نظر کاربرد و بهره‌گیری کمی دوچندان این مدت بود. این عمر از جهت کیفی و محتوایی و با توجه به پیوند او با مبدا لایزان هستی تا بی‌نهایت جاودانه و تا آنجا که حق و حقیقت است، کشیده شده است.

امام(ره)، جامع اضداد

امام(ره) جامع اضداد بود. ظرفیت وجودی امام(ره) چنان گسترده بود که همزمان، ویژگی‌هایی از قبیل: مهر وقهر، تولی و تبری، لطافت و غلظت، جاذبه و دافعه، انعطاف و صلابت در او نمایان بود. البته هر کدام در جای خود و منطبق با معیارهای قرآنی و همگون با اسوه‌های متعالی الهی. آری روح ملکوتی امام(ره) نه فقط برجسمش حاکم بود که بر کلیه عواطف و احساساتش مسلط و همه گرایشها و رفتارهای حضرتش در راستای خواست خدا و معارف و احکام اسلام، قوام یافته بود.

بررسی این موضوع در شخصیت و زندگی امام(ره) مجال وسیع و مستقلی را می‌طلبد اما در اینجا فقط به نمونه‌ای از آن اکتفا می‌کنیم:

امام(ره) در جایگاه یک پدر، مظهری از مهربانی و عواطف انسانی بود. به خصوص در مورد حاج آقا مصطفی که فرزند اول امام(ره) و فضائل اخلاقی و علمی برجسته‌ای برخوردار بود و طبعا در حد بالایی مورد علاقه و محبت امام(ره) قرار داشت. نمونه این تعلق خاطر در جملاتی که حضرت امام(ره) در زمان ارتحال حاج آقا مصطفی در پشت یکی از کتابهایشان با دستخط خود نوشته‌اند به خوبی آشکار است. مرحوم حاج احمدآقا اثر مزبور را که در کنار آن یک رباعی نیز از”سیدمحمدحلی” درباره حاج آقا مصطفی با خط نسخ امام(ره) نوشته شده است در اختیار حقیر قرار دارد و از آن تصویربرداری کردم.

با این همه علاقه، نسبت به چنین فرزند برومندی، تا آنجا که اطلاع داریم هرگز امام(ره) گریه نکرده و آن را از الطاف خفیه الهیه تلقی کردند ولی همین امام(ره) در شهادت بسیاری از شهدا اشک ریختند و بالاتر آنکه به محض ذکر نام و مصائب اهل بیت علیهم‌السلام به شدت می‌گریستند به گونه‌ای که بعضاً، پزشکان از گریه نکردن در مصیبت حاج آقا مصطفی و شدت گریستن در ذکر مصائب اهل بیت، برای قلب امام(ره) ابراز نگرانی می‌کردند.

احترام به قرآن و عزاداری امام حسین(ع)

امام(ره) در پرتو ایمان به خدا و یاد او از چنان آرامش قلب و طمانینه‌ای برخوردار بودند که شرایط گوناگون و متضادی از قبیل مصائل بزرگ و گرفتاریها، یا خوشیها و پیروزهای هرگز ایشان را هیجان زده نمی‌کرد. حتی در روال برنامه‌های روزمره ایشان نیز تاثیری نمی‌گذاشت. به همین دلیل بود که معظم له در هیچ شرایط خویشتن داری را از دست نمی‌دادند و نظم و انضباط دقیقی که در کارهایشان داشتند، به هم نمی‌خورد. امام(ره) نه تنها در مسائل کلی و اساسی دقیق و جدی بودند بلکه در ریزترین مسائل و ظریف‌ترین آداب هم همان دقت و کوشش را داشتند حتی در مسائل و آدابی که در نظر بسیاری از مومنان مورد غفلت قرار می‌گیرند.

یک بار، فردی تعدادی قرآن در قطع کوچک که فقط محتوی چند عدد از سوره‌های قرآن بود، آورده بود تا پس از امضای امام(ره) برای رزمندگان جبهه هدیه ببرد.

چون تعداد زیاد بود، گفتیم که این کار، وقت امام(ره) را می‌گیرد و باعث زحمت معظم له می‌شود آن شخص اکتفا کرد که قرآن‌ها به دست امام(ره) برسد و _ به اصطلاح به او _ به دست امام(ره) تبرک شود!! او گفت همین قدر هم که این قرآن‌ها با دست امام(ره) لمس شده باشد، برای بچه‌های جبهه بسیار خوشحال کننده است، ما هم قبول کردیم و قرآن‌ها را که در یک پاکت بزرگ بود، نزد امام(ره) بردیم.

در آخر کار، وقتی می‌خواستیم از خدمت امام(ره) برمی‌گردیم، یکی از آقایان پاکت محتوای قرآنها را برداشت و به طرف دست حضرت امام(ره) نزدیک کرد. معظم له به گمان آنکه طبق معمول که گاهی نبات و امثال آن را برای تبریک می‌بردیم، دستشان را جلو آوردند، ولی وقتی چشمشان به داخل پاکت افتاد، فرمودند: اینها چیست؟

به عرض رسید که اینها قرآن‌هایی است که شامل چند سوره است خواسته‌اندکه برای جبهه تبرک شود! امام(ره) که همیشه حرکاتش کاملا آرام و معتدل بود، ناگهان به طور بی‌سابقه‌ای، با شتاب و شدت مضطربانه‌آی، دستشان را عقب کشیدند و با لحنی تند و عتاب آمیز فرمودند: من قرآن را تبرک کنم؟! این چه کارهایی است که می‌کنید؟

در مورد قرآن، نکته جالب دیگری از امام(ره) به طور مکرر دیده‌ام. گاهی به دلایلی، قرآنهایی را در کیف دستی به محضر امام(ره) می‌بردیم، یک بار که بدون توجه، قرآنی را نیز همراه با چیزهایی دیگر از کیف بیرون آورده، روی زمین گذاشتیم. امام(ره) که مراقب بودند، فرمودند: قرآن را روی زمین نگذارید.

و بلافاصله دستشان را جلو آورده، آن را گرفتند و روی میز که در کنارشان بود گذاشتند. بعد ما متوجه شدیم که چون خود حضرت امام(ره) روی کاناپه نشسته‌اند، نمی‌خواهند قرآن روی زمین بماند و در نتیجه پایین‌تر از جایی که نشسته‌اند، قرار گیرد.

یک بار نیز همه دیدند که حضرت امام(ره) در یک مراسم ملاقات در حسینیه جماران به طور استثنایی به جای آنکه در جایگاه، روی صندلی بنشینند – با آنکه صندلی را مثل همیشه آماده کرده بودند – روی زمین نشستند. این همان روزی بود که برندگان مسابقه قرائت قرآن آمده بودند و قرار بود در آن جلسه چند آیه قرآن تلاوت شود.

البته در مناسبت دیگر هم امام(ره) به جای صندلی، روی زمین می‌نشستند. آن هم روز عاشورا و به احترام عزاداری امام حسین(ع) بود.

حضرت امام(ره)، هر سال چند روز قبل از ماه مبارک رمضان، دستور می‌دادند که چند ختم قرآن برای افرادی که مد نظر مبارکشان بود قرائت شود. در آخرین رمضان حیات حضرت امام(ره)، وقتی که این مطلب را مطرح کردند، دو ختم آن به عهده حقیر و خانواده قرار گرفت. نکته‌آی که نه به خاطر خودستایی بلکه به خاطر ستایش از معنویت و خلوص امام(ره) مناسب است متذکر شوم، این است که احساس کردم که آن ماه رمضان در خانه ما از نظر معنویت و حال عبادت برایمان بی‌نظیر یا کم‌نظیر بود و برایم یقین حاصل شد که این همه در پرتو عنایت و تفضلی بود که خداوند منان به خاطر آن ختم قرآن، نصیبمان فرمود.






تمامی حقوق اين وب سايت متعلق به شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان گیلان می باشد