|
|||||
سلوک اخلاقی شهید قدوسی در گفت و شنود با آیتالله جنتی
. به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله علی قدوسی پایگاه اطلاع رسانی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی گفت و گویی را با حضرت آیت الله جنتی، نماینده محترم ولی فقیه و رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی انجام داده تا بیشتر با شخصیت این شهید والا مقام آشنا شویم. در مدرسه منتظریه از نزدیک با یکدیگر آشنا شدند. […]
کد خبر : 22740 | 8:14 ق.ظ | ۱۵ شهریور , ۱۳۹۵ . به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله علی قدوسی پایگاه اطلاع رسانی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی گفت و گویی را با حضرت آیت الله جنتی، نماینده محترم ولی فقیه و رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی انجام داده تا بیشتر با شخصیت این شهید والا مقام آشنا شویم. در مدرسه منتظریه از نزدیک با یکدیگر آشنا شدند. در محیطی سراسر صمیمیت، صفا و خلوص. اما در بین راه یکی از آنها زودتر به پرواز درآمد و رفت. حالا آنکه مانده برایمان از او می گوید. از اینکه چرا مدرسه منتظریه پایه گذاری شد و حرف هایی که از روشنفکری و نگاه متعالی این دو یار صمیمی نسبت به اهمیت آموزش و ضرورت استفاده از روش های نوین در آن حکایت می کند. آشنایی شما با شهید بزرگوار آیتالله قدوسی از چه زمانی و چگونه آغاز شد؟ چه خصوصیاتی از شهید قدوسی شما را جذب میکرد؟ ۲ـ اخلاص در عمل و تنفر شدید از تظاهر و ریا که به هیچ عنوان نمیخواست عملی را که کرده، اظهار کند و از دوز و کلکهایی که بسیاری از مقدسمآبان که با زرنگی خاصی هم عملشان را به رخ میکشند و وانمود هم میکنند که ریا نمیکنند، سخت بیزار بود. او حتی با اشاره و کنایه هم نمیفهماند که من چنین و چنان کردهام و گاهی بر سبیل اتفاق معلوم میشد که چه کرده است. ۳ـ تنفر شدید از تقیدات زننده حاکی از بیشخصیتی و پایبندی به اوهام و خیالات مانند تقید به نشستن کنار دیوار ۴ـ مراقبت دقیق بر معامله یکنواخت با طلاب مدرسه و الغای امتیازات حسبی و نسبی طلاب و پرهیز از ترجیحهای بیاساس. مقید بود بین یک طلبه گمنام و یک فلان و فلانزاده فرقی نگذارد و مقررات مدرسه را در حق همه یکنواخت اجرا کند، به همین جهت از پذیرفتن هدایایی که به دنبالش توقعات بود و ممکن بود باعث مسامحه در اجرای مقررات نسبت به صاحب هدیه شود، خودداری میکرد. با اینکه رد هدیه معمولاً برای انسان مشکل است و نوعی بیاحترامی تلقی میشود و احیاناً موجب کدورتهای سخت میگردد و بدین جهت از نظر شرعی هم ناپسند است و اخلاق اسلامی اجازه نمیدهد، اما آنجا که هدیه انتظارهای بیجا به دنبال دارد و آزادگی را به بردگی تبدیل میکند، در حقیقت هدیه نیست. نوعی رشوه است که به صورت هدیه تقدیم میشود تا طرف را نرم کند و کاری را که ضوابط اجازه نمیدهد، به حکم روابط انجام دهد. از این گذشته، گاهی هدیهدهنده چنین قصدی ندارد، اما انسان در خود احساس میکند که با پذیرفتن هدیه، ولو بهصورت ناخودآگاه، او را با دیگران فرق میگذارد و شیطان از این طریق در او وسوسه میکند تا تبعیض ناروا قائل شود. اینجا هم پذیرفتن هدیه رجحانی ندارد؛ البته باید سعی شود حتیالمقدور ایجاد کدورت نشود، چون شاید هدیه از همین نوع اخیر باشد. یک بار پدر یکی از طلاب، هدیه قابل توجهی (حدود نیم کیلو زعفران) فرستاده بود و ۵ـ قاطعیت و انعطافناپذیری وی بود و هر وقت مطلبی را به روشنی تشخیص میداد یا امری را بهصورت یک اصل میپذیرفت، دیگر ممکن نبود او را واداشت برخلاف آن تشخیص یا آن اصالت رفتار و هیچگونه تحمیلی را قبول کند، مثلاً در مدرسه معتقد بود غیر از مدیر و افراد مسئول نباید دخالت کنند؛ بدین جهت توقعات مقامات و کسانی را که مایل بودند به عناوین مختلف، حتی با کمکهای مالی در آنجا نفوذ کنند و از وجهه مدرسه برای خود چهره بسازند، سخت رد میکرد و نگرانیهای آنان و خطرات موضعگیریهای احتمالی آنها را میپذیرفت و استقلال مدرسه را حفظ میکرد. این هم از امتیازات مدرسه بود که در جاذبهها قرار نگرفت و در این راه محرومیتهایی هم کشید. ۶ـ دیرباوری در مسائل علمی و امور مهم اجتماعی: برخلاف بسیاری که یک مسئله علمی را با یک دلیل ساده میپذیرند یا یک امر دقیق و بااهمیت را با یک دعا و نقلقولهای بیاساس قبول میکنند و این حالت آفت تحقیق و اتفاق است، او خیلی دیرباور بود و به زودی قانع نمیشد، از این رو باورهای خود را هم به سادگی از دست نمیداد و نوعاً حالت تردید نداشت. ۷ـ تدبیر: برای رسیدن به هدفها سعی میکرد بیخطرترین یا کم خطرترین راه را انتخاب کند، هیچ وقت به شیوههای سادهلوحانه و عجولانه که معمولاً ندامتزا و شکستپذیر است، متوسل نمیشد و به همین سبک در مبازرات اقدام میکرد و با ساواک مواجه میشد. بسیاری از کارها و حرکتهای مبارزاتی در مدرسه شکل میگرفت، اما از شهید قدوسی ردپایی نمیتوانستند بیایند و ساواک در برخودها، هیچگاه نمیتوانست از او برگهای بگیرد و گاه چنان مقدمهچینی میکرد که آنها باور میکردند یا گیج میشدند، از این رو مدرسه با اینکه مکرر مورد هجوم قرار گرفت، بهطور نسبی ضایعات کمی داشت. ۸ـ مدیریت: در این زمینه زبانزد بود، قریب ۱۵ سال مدرسه را اداره کرد در این مدت بحرانهای مختلف پیش آمد، موضوعات و مسائل جنجالی و اختلافانگیز در سطح جامعه یا در حوزه علمیه یا در خصوص مدرسه مطرح شد وگاهی موضعگیریهای تند از طرف بعضی از محصلین میشد که اگر به برخی از آنها در هر مدرسه دیگری به وجود آمده بود، باعث تشنج و از همگسیختگی کارها میشد، اما او همه را به آرامی میگذراند و مدرسه را بدون تلاطم به پیش برد؛ البته نقش مؤثر شهید بهشتی را هم در اقناع فکری طلاب و چارهاندیشی برای رفع بحرانها نباید نادیده گرفت. ۹ـ بسیار بر خود مسلط بود و در برخورد با تخلفات طلاب، انتقادات تند، سوءرفتارهای بعضی از مخالفین و… دستخوش احساسات نمیشد. ما مدتی با هم در دادگاه انقلاب اصفهان کار میکردیم و در آن زمان، غالباً هم کار بازجویی و هم قضاوت بهعهده قضات بود. در بازجویی ساواکیها که گاهی واضحات را انکار و جنایات خود را توجیه میکردند، هیچ تند و عصبانی نمیشد. همه حرفها را میشنید و آرام جواب میداد. در یک جلسه که من تند شدم، پس از پایان جلسه خیلی ملایم به من تذکر داد که این نوع برخورد صحیح نبود و من هم پذیرفتم. همینجا باید از خصال حمیده او بشمارم که تذکرات لازم را در جمع به اشخاص نمیداد که موجب وهن شود و همیشه رعایت حرمت کسان را داشت. ۱۰ـ رازداری او که به راستی سینهاش صندوق اسرار بود. صفات برازنده دیگری نیز شهید داشت که استفصای همه آنها با فرصت کوتاه این مصاحبه سازگار نیست و به ناچار به فرصت دیگر موکول میشود. ایشان از لحاظ بعدهای مختلفی که یک روحانی باید داشته باشد، چگونه بودند؟ مسائلی که باعث شد که شهید قدوسی و دوستان ایشان اقدام به تشکیل مدرسه منتظریه (حقانی) بکنند، چه بود؟ در بعد اخلاقی و انضباطی نظارتی نمیشد و تحصیل دوره مشخصی نداشت. بسیاری از افراد سالهای متمادی و گاه تا پایان عمر و بدون اینکه سمتی را عهدهدار باشند، در حوزه میماندند و خلاصه، همان بینظمی و بیتشکیلاتی در همه جوانب مشاهده میشد. البته برخی از این آزادیها نقطه قوت به شمار میرود، اما در مجموع، نقاط ضعفش بیشتر است. این نابسامانیها باعث شد که جمعی از فضلای دلسوز و آگاه، پیوسته به فکر چاره باشند. از جمله تصمیمهایی که این دو تن، برای اصلاح حوزه گرفتند تأسیس مدارس برنامهریزی شده و تشکیلاتی بهصورت نمونه در کنار حوزه بود که در صورت موفقیت میتوانست کمکم گسترده شود و همه حوزه را تحت پوشش قرار دهد اما چون این مدارس بودجهای نداشتند، ناچار بودند از امکانات دیگران استفاده کنند. نخست مدرسهای را که در اختیار آیت الله گلپایگانی بود در نظر گرفتند و با موافقت ایشان برنامههای را تنظیم کردند و از استادانی برای همکاری دعوت کردند، ولی دیری نپایید و در اندک زمانی از آن دست شستند و به فکر افتادند مدرسهای را پیدا کنند که از سوی هیچ مقامی در آن دخالت نشود و آزاد در اختیار برنامه باشد از اینرو مدرسه منتظریه را که مرحوم حاج علی حقانی با نظارت مرحوم آیتالله زنجانی بنیاد کرده بود، در اختیار گرفتند و شهید بهشتی با همکاری بعضی از دوستان، برنامه ده پانزده ساله مفصلی را تنظیم کردند و پس از دعوت جمعی از اساتید برای همکاری، آن برنامه را به اجرا گذاشتند. من از کسانی بودم که در هر دو مدرسه با ایشان همکاری داشتم. در آغاز برای مدیریت مدرسه منتظریه بعضی از دوستان انتخاب شدند که در جریان کار معلوم شد فرد قویتری لازم است لذا از شهید قدوسی تقاضای همکاری کردند و ایشان هم پذیرفت. دقیق تاریخش را به یاد ندارم، ولی در همان اوایل انقلاب و حدود سال ۴۵ بود. تذکر این نکته لازم است که بهطور حتم، بعضی دیگر از فضلای اصلاحطلب هم در جریان کارها با شهید بهشتی همگام بودند، اما من چون در مراحل مقدماتی و تصمیمگیریها شرکت نداشتم، مشخصاً نمیدانم چه کسانی بودند. مرحوم آیتالله میلانی هم به مدرسه عنایت خاصی داشتند و با اجازه ایشان، افراد خیر وجوه لازم را میپرداختند و ایشان با اعتمادی که داشتند، حاضر شده بودن تامسئولین بتوانند آزادانه طرح بریزند و اجرا کنند. من این خصوصیت اخلاقی را بدون نفی دیگران در ایشان میستایم که حاضر بودند که کاری با کمک ایشان صورت بگیرد و نامی از ایشان در میان نباشد. هدف از تأسیس این مدرسه چه بود؟ ویژگیهایی که در نظر بود فارغالتحصیلان این مدرسه داشته باشند، چه بود؟ چه کسانی بیشتر در مدرسه حقانی با شهید قدوسی همکاری میکردند؟ اما مرحوم آیتالله میلانی، چنان که اشاره شد، نسبت به اصل برنامه و شخص شهید بهشتی و شهید قدوسی علاقه خاصی داشتند و بدین لحاظ اجازه داده بودند مقلدین ایشان از سهم مبارک امام به مدرسه کمک کنند و آقای جزایری واسطه کار بودند. شهید قدوسی چه مقدار بر مسائل اخلاقی در مدرسه تأکید داشت و چگونه سعی در پیشرفت اخلاقی طلاب مینمود؟ ۱ـ با توجه به اینکه بهترین وسیله تربیت، الگوهای عملی است، شهید قدوسی سعی داشت استادانی را دعوت کند که خود نمونههای ایمان و اخلاق باشند تا با عمل و رفتار و برخوردهای مطلوب، شاگردان را بسازند. او خود مردی معتقد، پایبند، متین، موقر و مراقب بود و استادانی هم که انتخاب میکرد، نخستین شرطشان این بود که از ایمان و تعهد و اخلاق برخوردار باشند و خوشبختانه دراین راه موفق نیز بود. ۲ـ انتخاب طلاب متدین و پاکدل که زمینه تربیت در آنها آماده باشد و زحمات به هدر نرود و احیاناً موجب فساد دیگران نشوند. ۳ـ مراقبت شدید بر سلامت جو اخلاقی مدرسه و تصمیم فوری بر قلع و قمع مادههای فسادروزی در دفتر او یکی از استادان که به موضوعی اعتراض داشت، تند شد و با بانگ بلند، سخنان تندی گفت. مرحوم قدوسی بلافاصله بحث را قطع کرد و گفت: «آقای … این طلاب کافر میشوند.» یعنی اگر ببینند کسی در مقام استادی، رفتاری چنین ناهنجار دارد، از آنها نمیتوان انتظار اخلاق اسلامی داشت. اگر تشخیص میداد که استاد یا شاگردی در روحیه طلاب اثر نامطلوب دارد، هرچه زودتر به وجه معقولی، عذرش را میخواست. ۴ـ درس اخلاق معمولاً پنجشنبهها تشکیل میشد و تأکید داشت از استادانی استفاده کند که گفتارشان در وجودشان تجسم یافته بود و گاه او خود به عهده میگرفت که نوعاً تأثیر عمیقتری داشت. میزان موفقیت مدرسه حقانی را در رسیدن به اهدافش بیان فرمایید؟ اینک هم محصلین مدرسه که سمتی را در دستگاههای اجرایی قبول کردهاند، مورد رضایتند و در این چند ساله امتحان خوبی دادهاند، به همین جهت هم بود که مرحوم قدوسی، جمعی از آنها را برای همکاری در دادستانی و دادگاههای انقلاب دعوت کرد و همکاران خوبی بودند. من همه اینها را از خلوص نیت بنیانگزار مدرسه حاجی علی حقانی و بنیانگزاران برنامه میدانم. چه مشکلات عمدهای بر سر راه مدرسه و برنامههای شهید قدوسی قرار داشت؟ نقش شهید قدوسی بعد از انقلاب در امور دادگاههای انقلاب و شورای عالی قضائی چگونه بود؟ انتصاب شهید قدوسی به مقام دادستانی کل انقلاب هم بهمنظور پایانبخشیدن به برخی از بیضابطگیها و بینظمیها بود. امام با اعتماد کاملی که نسبت به مدیریت و تقوای ایشان داشتند، این سمت را به وی واگذاشتند. درجه اعتماد امام به شهید قدوسی چندان بود که چند نوبت آقای قدوسی به عللی استعفا دادند، ولی پذیرفته نشد. با آمدن او افراد زیادی تصفیه شدند، دادسرای کل و زندان اوین و بسیاری از دادگاهها دقیقاً کنترل میشدند و تنها، انعطافناپذیری او بود که توانست در مقابل همه جریانها بایستند و گاه یکتنه به جنگ خودمحوریها و توطئههای فردی و جمعی برود. برخورد ایشان با گروههای مختلف ضد انقلاب چگونه بود و علت موضعگیری گروهها در مقابل ایشان چه بود؟ با توجه به سابقه آشنایی که شما با ایشان دارید، جامعه ما و به خصوص حوزه علمیه برای زندهنگاهداشتن راه ایشان و برای ادامه خطی که ایشان در راه آن شهید شدند چگونه باید عمل نماید؟ الف ـ تحلیل دقیق و ترسیم حدود و ثغور آن بهطوری که نقطه تاریک و مبهم نداشته باشد و همه زوایای کار روشن شود. ما امروز درصد مختصری از نیازهای فرهنگی ـ اسلامی جامعه خود را میتوانیم تأمین کنیم، فردا که انقلاب میخواهد به خواست خدا شرق و غرب را زیر پوشش قرار دهد و جهان، تشنه تعالیم حیاتبخش اسلام میشود چه تعداد نیرو لازم داریم و امروز چقدر برای آن روز آماده هستیم، اگر رشتههای گوناگون تخصصی بهوجود نیاید، برنامههای منظم نباشد، کنترل بر کارها نشود، سر و سامان درستی نداشته باشیم انقلاب قابل عرضه نخواهد بود و خود به خود با شکست مواجه میشویم، مخصوصاً که دشمن با تمام امکانات تبلیغی برای دگرگون ساختن چهره انقلاب و اسلام میکوشد و از هرگونه ضعفی در رهبران و مشعلداران بهعنوان حربهای برنده برای نابود کردن آن استفاده میکند، مگر در این دنیای پیچیده و آکنده از وسوسه و افسون بدون تشکیلات میتوان زنده بود؟ مگر در زمان گسترش معلومات میتواند یک روحانی فاقد معلومات رایج عمومی باشد؟ مگر در عصر ماشین و سرعت میتوان دهها سال در حوزه ماند و در جا زد؟ مگر بدون آشنایی با مکتبهای الحادی و شبههای گمراهکننده میتوان نسل جوان را هدایت کرد؟ من اطمینان دارم که آینده به ضرورت تحول در کیفیت کار حوزههای علمیه اعتراف خواهد کرد و در وضع موجود تجدید نظر خواهد نمود. اما نباید ما همیشه بنشینیم تا ضرورتها بیاید و به ما خط دهد و به حکم اجبار واقعیتها را بپذیریم و دنبالهرو جریانها باشیم. این مربوط به ادامه راه شهید قدوسی و همرزمانش در بعد علمی، اما راهی که او در آن راه کشته شد همان راه از اینکه وقت ارزشمند خود را در اختیار ما برای انجام این مصاحبه قراردادید نهایت تشکر و سپاس را داریم. از خداوند متعال برای حضرت عالی و تمامی مسئولین دلسور و خدوم نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، آرزوی سعادت و سلامتی را داریم. |
|