|
|||||
سیاست پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
همانا رسولي از جنس شما براي هدايت خلق آمد كه از فرط محبت، فقر و جهل شما بر او گران است و براي نجات شما بسيار حريص و نسبت به مؤمنان مهربان است(توبه/ 128) همان گونه كه برآمدن خورشيد و گردش جانبخش آن در مداري جاويد و روييدن گلبنها و شكفتن گلها هيچگاه كهنه نمي […]
کد خبر : 6459 | 9:20 ق.ظ | ۲۸ دی , ۱۳۹۲ همانا رسولي از جنس شما براي هدايت خلق آمد كه از فرط محبت، فقر و جهل شما بر او گران است و براي نجات شما بسيار حريص و نسبت به مؤمنان مهربان است(توبه/ 128)
كمال سياسي محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) سياستهاي همه جانبه و شگفت انگيز پيامبر چه قبل و چه بعد از بعثت ايشان، زينت بخش صفحات دفتر تاريخ اسلام است. از نمونه هاي بارز آن قبل از بعثت، در تجديد بناي كعبه تجلي نمود. وقتي كه 35 سال از عمر شريف پيامبر مي گذشت، قريش تصميم مي گيرند تا خانه كعبه را از نو بسازند. ديوار كعبه از چهار طرف بالا آمد تا به جايي رسيد كه مي بايستي حجرالاسود را در جاي خود نصب مي كردند. در اينجا ميان سران قبائل اختلاف افتاد و هر تيره اي مي خواست تا اين كار را خود انجام دهد. اختلاف شديد شد و كار تجديد بنا تعطيل شد. سرانجام تصميم گرفتند تا رأي سالمندترين افراد قريش را بپذيرند. او گفت: نخستين شخصي كه از در مسجد وارد شد حكميت كند و بايد همه رأي او را در مورد نصب حجرالاسود بپذيرند. از قضا اين شخص پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بود. ايشان نيز با سياستي خاص به اختلاف پايان داد. حضرت دستور دادند پارچه اي بياوريد، آن را پهن كرده و حجرالاسود را در ميان نهاد سپس فرمودند: هر يك از شما گوشه آن را بگيريد و بلند كنيد و بدين ترتيب همه تيره ها در بلند كردن آن سنگ شركت جستند و در نهايت نيز پيامبر خود حجرالاسود را در جاي مخصوص آن قرار داد و اختلاف ميان قبايل از بين رفت. و بي شك حل اين اختلاف (كه مي رفت منجر به خونريزي بزرگي گردد) در سايه سياست و درايت پيامبر محقق گرديد و پيامبر بعد از بعثت نيز به كارهاي بسياري كه لفظ سياست با عموم مدلولش به آن قابل اطلاق است مباشرت فرمودند، ليكن صلح حديبيه كه در سال ششم هجري منعقد گرديد تا هنگامي كه قريش آن عهد و ميثاق را شكستند از ساير اعمال رسول اكرم به ابواب سياست نزديك تر است گويي اين عهدنامه نتيجه درايت مردي است كه تمام صفات او در كمال و نبوغ سياسي وي متجلي بوده است. در واقع درايت پيامبر قبل از امضاي صلح نامه نمود پيدا مي كند يعني از زماني كه در ماه ذيقعده سال شش هجري تصميم به انجام عمره گرفتند. پيامبر در دعوت به زيارت خانه خدا فقط به مسلمانان اكتفا ننمود بلكه اعلان عمومي داد و همه ابناي قبايل عرب كه قصد حج داشتند و در تعظيم خانه خدا با مسلمانان شريك بودند را دعوت كرد كه متفقاً به زيارت كعبه روند(هرچند كه بسياري از اعراب دعوت آن حضرت را نپذيرفتند). در حقيقت قريش در صدد بود تا با تحريك نخوت عرب، همه قبايل را عليه ايشان برانگيزد، كه پيامبر با اين اعلان عمومي تدبير آنان را نقش بر آب كرد زيرا با چنين هدف مشتركي اگر بين مسلمانان و قريش در موضوعي مخالفتي روي مي داد اين مخالفت با قريش يا افراد تحت نفوذ و حمايت ايشان محسوب مي شد و مخالفت با قبايل و امت عرب نبود. همچنين قريش مي كوشيد تا عرب را عليه پيامبر اسلام خشمگين سازد و چنين وانمود كنند كه مسلمانان بر آنند كه ارزاق را قطع كرده و بازارهاي مكه را كه زائران كعبه گرم و يا رواج مي سازند، بي رونق گردانند. اما در حقيقت اين پيامبر بود كه مسلمانان و ساير اقوام عرب را كه قصد زيارت حرم داشتند به سوي مكه مي كشيد، پس او بود كه با اين دعوت، بازار مكه را معمور و آبادان مي ساخت و بدين گونه نقشه قريش از اين نظر به جايي نمي رسيد. پيامبر در رحلت حديبيه به قصد حج آهنگ مكه را نمودند و نه به قصد جنگ، از اين رو مسلمين را بدون سلاح به حركت درآورد و با اين عمل، نه فقط قبايل عرب را از قريش جدا نمود، بلكه قريش را نيز دو دسته كرد ، زيرا در اين هنگام عده اي از سران قريش معتقد شدند كه بايد با پيامبر جنگيد و عده اي ديگر از صاحبان رأي به قبول مصالحه نظر دادند. اما از همه اينها كه بگذريم پيامبر با قبول صلحنامه و پذيرش شرايط قريش – هر چند كه برخي از آنها تحميلي و مخالف با عقايد پيامبر بود- كمال حكمت و قدرت سياسي خود را متجلي نمود. هر چند اين صلحنامه ظاهراً به سود قريش تنظيم شد، اما پيامبر با سياستي هوشمندانه بندهاي آن را طوري تنظيم نمودند كه به اصطلاح بتوانند با آنها بازي كنند و چندي نگذشت كه قريش دانستند صلح حديبيه با همه شرايطش به زيان آنان است و بيهوده آن را براي خويش غنيمت دانسته و براي پيامبر و يارانش زيان پنداشته بودند. مثلاً در بند اول آن آمده بود كه مخاصمه و جنگ ميان طرفين تا ده سال ترك گردد و مردم در اين مدت بر جان و مال خود ايمن گردند.
سياست پيامبر در تصميم گيريها سياست پيامبر در تصميم گيري هايشان اين گونه بود كه جميع جهات را در نظر گرفته و سپس تصميمي متناسب با مصلحت اسلام و در جهت اهداف خويش، اتخاذ مي كردند. پيامبر هرگز حاضر نبود از هر وسيله اي براي پيشبرد اهداف خويش و احياناً كسب محبوبيت در بين مردم استفاده نمايد. مثلاً وقتي ابراهيم فرزند ايشان در سال 10 هجري در گذشت، خورشيد در 2 ساعت از روز گرفت و مردم گفتند از جهت فوت ابراهيم است اما پيامبر فرمودند خورشيد و ماه دو نشانه از نشانه هاي خدايند و براي مرگ يا زندگي كسي نمي گيرند. پيامبر همواره در تصميم گيريها جايگاه ارزشها را حفظ مي نمود و اين ارزشها را هم از قرآن الهام مي گرفت. مثلاً با توجه به اهتمام بسيار زياد قرآن و اسلام به علم آموزي و كسب معرفت، پيامبر در غزوه بدر خطاب به اسيران دشمن اعلام نمود: هر اسيري يك نفر مسلمان را سواد بياموزد آزاد خواهد شد. در خاتمه بايد گفت هر چند پيامبر يك سياستمدار يا شخصيت سياسي به معناي امروزي آن نبود و فقط رسول و فرستاده خدا براي هدايت بشر، ولي با پايبندي كامل به اخلاق قرآني و دورانديشي، در طول 23 سال دعوت خود(و حتي دوران قبل از بعثت) از سياستهاي مختلفي براي توسعه و پيشرفت اسلام در شبه جزيره و خارج از آن استفاده نموده و اگر نبود اين سياستها، بدون شك اسلام نمي توانست مرزها را درنوردد و پيامبر در رسالت خطير خويش موفق نمي بود. منبع : پایگاه پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) نويسنده:مازيار كريمي حاجي خادمي |
|